ششمین سالگرد زنده یاد «مصطفی کریم بیگی» یکی از کشته شدگان اعتراضات مردمی در ۶ دی ماه ۱۳۸۸(عاشورا) در حوالی خیابان نوفل لوشاتو که مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت، ساعت ۱۲ بعد ازظهر روز جاری جمعه ۴ دی ماه ۱۳۹۴ پس از پذیرایی از شرکت کنندگان در رستوران زیتون واقع در شهرک وحدیه (جوقین)، از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در کنار آرامگاه این جانباخته واقع در” شهریار ، روستای وحیدیه ( جوقین ) امامزاده مهدی جعفر با حضور تنی چند ازدوستان، آشنایان، زندانیان سیاسی و مدنی پیشین، خانواده های جانباختگان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸، فعالین سیاسی و مدنی برگزار شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، برگزاری مراسم جانباخته «مصطفی کریم بیگی با خوشامد گویی «شهناز اکلمی» مادر «مصطفی» به شرکت کنندگان و دلنوشته ای از ایشان آغازشد.
این مراسم با صحبت های چهره هایی همچون «فریدون جباری» ،«شعله پاکروان» پدر و مادر زنده یاد «ریحانه جباری» ، «شهین مهین فر» مادر جانباخته « امیر ارشد تاجمیر»، دکتر «میثمی» برای شرکت کنندگان و همچنین خواندن “شعر یار دبستانی من” و « ای ایران» از سوی شرکت کنندگان پایان یافت.
در این مراسم چهره های سرشناسی از زندانیان سیاسی و مدنی پیشین از جمله «ابولفضل قدیانی»، «کیوان صمیمی»، «آرش صادقی»، «بهنام موسیوند»، «حکیمه شکری» و همچنین چهره هایی ازجمله «شهین مهین فر» مادر جانباخته «امیر ارشد تاجمیر»، «حوریه فرج زاده» خواهر جانباخته «شهرام فرج زاده»، «گوهر عشقی» مادر جانباخته «ستار بهشتی»، «اکرم نقابی» مادر «سعید زینالی» (دانشجویی که در جریان اعتراضات دانشجویی پس از حمله به کوی دانشگاه در تیرماه ۱۳۷۸ از سوی نیروهای امنیتی در منزل بازداشت و تاکنون خبری از وی به دست نیامده است)، مادر جانباخته «بهنود رمضانی»، پدر جانباخته «محمد مختاری» از خانواده های جانباختگان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸،«سیمین عیوض زاده» مادر «امید علی شناس» فعال مدنی دربند، «اسماعیل احمد راغب» ، «محمدرضا خسروی» از فعالین حضور داشتند.
یک منبع مطلع از این مراسم در گفتگویی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی»گفته ” مراسم روز جاری با حضور مامورین امنیتی و لباس شخصی برگزار شد. همچنین هنگام سخنرانی «شعله پاکروان» مادر «ریحانه جباری» از سوی مامورین جهت صحبت کردن حرف های ایشان تذکر داده شد”
این منبع مطلع در ادامه افزود ” از حضور «محمد نوری زاد» پیش تر از سوی وزارت اطلاعات جهت شرکت در این مراسم به صورتی تلفنی ممانعت شده بود و مامورین وزارت اطلاعات به ایشان گفته بودند در صورت شرکت او، مراسم را برهم خواهند زد”
دلنوشته ای از «شهناز اکلمی» مادر جانباخته « مصطفی کریم بیگی» که در این مراسم از سوی ایشان قرائت شد در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که به شرح زیر می باشد.
نوادگانمان به جوانی رسیدند..
جوانان، میان سال…میان سالانی پیر گشتند و پیرنمان رفتند.
آه مصطفی من… جوان من…. کودک دلبندم…
تو هنوز با گذشت سال ها، ماه ها، هفته ها و روزها جوان مانده ای.
جوانتر از نهال بید مجنون، ریشه در خاک عشق، مست از نغمه مرغ حق…مجنون مجنون.. مجنون عدالت و دل خون پایمال شدن حق قناری هایی که آواز خود را حبس از ترس کلاغ های پیر….
آه مصطفی عشق
در این زمستان سرد گویی دستان پرمحبت آب می کند برف های قلب یخ زده ام را و بیدار می کند از خواب درختان باغ وطن را، و شکوفه ها پدیدار می شوند.
آه مصطفی بی دل….
ببین چکمه های سیاسیت چه می شود گل را!!!
خوب دقت کن بوی نفاق می رسد به مشام.
طبل می کوبد طبل ادعای یک رنگی.
این بار صحبتم را به گونه ای دیگر بشنو.
درد من تنها از آن دستانیست که تو را از باغ من دزدید.
بلکه امروز بلبلان هم نغمه دروغ می بافند.
آه مصطفی تنها…
چه غریب مانده ای..
تنها شش زمستان از کوچ تو گذشته و در این شش سال گرگ ها هم لباس پیش پوشیده هم طلب حق می کنند. اندر این گرگ و میش زمان
حقی که نه برایش جان می دهند و نه حتی قدمی از قدم بر می دارند.
روزگار عجیبیست…..
کجایند مردمان پر ادعا؟!!!
کجایند زنان بی ادعا؟!!!
به کجا شدند آنان که فریاد سرسبزی می کشیدند و اکنون با رنگ خون تو و رفیقانت نقش قهرمانی برای فتح قله های معروفیت بر بوم سیاسیت می کشند.
کجایند پرچم داران عاشق تا ببیند قرمزی پرچم را دستمایه ای برای بهتر دیده شدن خودشان ساخته اند.
آه مصطفی….
به چه فکر می کردم و سر انجامش چه شد.
کاش هم راهت شویم هم فکرت، و مسیر و هدفمان حق باشد و بجز ار حق چیزی را نخواهیم، چیزی را نبینیم و هیچ جز حق نشنویم.
پروانه سوخت، شمع فروماند و شب گذشت.
ولی قصه دل ناتوان ماند…………
مادرت ۴ دی ماه ۱۳۹۴
ویدویی از این مراسم در پی می آید