روایت جاودانگی روژینا که صبح روشن زندگی بود!

اسمش روژیناس، به معنی صبح روشن اما در یکی از روزهای سرد بهمن‌ماه، با حلق آویز کردن خودش به زندگیش پایان داد!


راهی رو رفت که در آن برگشتی نبود برای نشان دادن اعتراض به پدری که مرد سالاری در تاروپود او تنیده است! سالهاست #زنان_کوردستان در بعضی از مناطق برای حقوق اولیه خود مبارزه می‌کنند. با جامعه، خانواده و مناسبات سنتی که در قرن ۲۱ با این همه پیشرفت همچنان ادامه دارد. روژینا عاشق بود! عاشق زندگی، تشنه یادگیری، پرتلاش بود و عاشق انسانی که برای ادامه زندگی انتخاب کرده بود. ولی پدر مخالف این عشق بود و اعلام کرد حتی اگر بمیری هم اجازه به این وصلت نمی‌دهم. پدر روژینا را از خانه بیرون کرد و باعث شد روژینا تصمیمی بگیرد و پای در راهی بگذارد که برگشتی در آن نبود. خودکشی! و طی پیامی به پدرش اعلام کرد که چنین تصمیمی را گرفته نه بخاطر عشقی که داشت بلکه بخاطر این که فردا روز برای خواهرش، مادرش و دختران شبیه به خودش چنین مسایلی پیش نیاید و اعتراضش را بدینگونه اعلام کرد. اما پدر بازهم بر سر موضع خود پافشاری کرد و حتی پیام را هم باور نکرد. بعد از چندین ساعت که از خودکشی روژینا مطلع شد! و حتی با دیدن تن بی‌جان دخترش همچنان بر سر موضعش پافشاری کرد و اعلام کرد اگر زنده هم شود بازم با این وصلت موافقت نمی‌کردم. در صورتی که روژینا گفته بود بخاطر عشقی که در دل دارد، دست به این کار نزده بلکه برای نشان دادن اعتراضش این کار را کرده است! کجاست پدری که باید در برابر ناملایمات زندگی حامی و پشتیبان دخترش باشد خود بلایی می‌شود برای رفتن دخترش به راهی بی‌بازگشت!


روژینا تنها ۱۹ سال داشت و دانشجو دانشگاه تربیت معلم خوی بود، که بعد از زلزله خوی برگشته بود به #مهاباد. اما امروز روژینا زیر خروارها خاک است، من و تو باید صدایش باشیم تا فردا روز در هیج جایی روژینایی دیگر با هزارن آرزو برای دفاع از ابتدایی‌ترین حقش حلق‌آویز کردن خود را برای نشان دادن اعتراضش انتخاب نکند.
#روژینا_خالندی
#مهاباد
#کوردستان
#خودکشی
#ژن_ژیان_ئازادی
#شیوا_گنجی
نویسنده: رحیم الیاسی

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل