دریافتی از مخاطبان؛ روایتی از بازداشت علی محمد پریسایی زندانی سیاسی لُر دهدشتی

علی محمد پریسایی

برای علی محمد پریسایی زندانی سیاسی لُر دهدشتی، که شب اول بازداشت، ساواک اسلامی همه ناخن هایش را کشید برای بازداشت علی محمد دقیقا یکصد اوباش سپاهی عازم شدند!

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ در شب ۱۲ آذر ماه او به همراه دوستش بنام عیسی فروغی در یکی از کافه های دهدشت نشسته بودند که یکصد سپاهی مسلح با اسلحه های جنگی به آنها حمله می‌کنند.

علی محمد تا نفس دارد یک تنه مقاومت میکند، چون شیرنری مقابل کفتار
چون یک شیر که در خون میجوشد،

شاهدین عینی میگویند چنان سپاهی ها را زدع بود که از ترس آبرویشان، هارد دوربین های مداربسته را با خود بردند تا مبادا مردم ببینند

در نهایت با شلیک های مداوم قادر به دستگیرش میشوند،

اما علی محمد کیست؟ او نه روشنفکر است و نه سیاسی
یک لات بامرامِ اجتماعی ست که بارها با کسانی که به زنان دهدشتی تعرض میکنند درگیر شده بود

هر وقت او بود نه گشت جرات میکرد زنان را اذیت کند نه مردهای بیمار اجتماع،
معاشش از راه پر خطر شوتی میگذشت
دستش همیشه تنگ بود
اما هرگز با ظالمی همراه نکرد
اکنون جمهوری اسلامی به او اتهام زده است
که از استکبار جهانی پول گرفته است

اقای جمهوری اسلامی!
دهدشت آخر دنیاست، کدام استکباری میداند حتی دهدشت وجود دارد؟
و مگر دهدشت برای خود شما مهم بوده که برای استکبارش مهم باشد؟

کسی را بازداشت کرده اید که شب اول، مثل ساواک تمام ناخن هایش را کشیده اید که گاه در معاش روزانه خود هم مشکل داشت

مادر این مرد از وقتی بازداشتش کرده اید لب به آب نزده است
شما از آن شمر کربلا که مجسم کرده اید، و پول ازش پارو میکنید هم بدترید،

علی محمد را از دهدشت به زندان یاسوج منتقل کرده اند

خودش توان گرفتن گوشی را هم نداشت و بکی از هم بندی هایش به خانواده اش زنگ زده است که حال او بسیار بد است،

علی محمد نه روشنفکر بود، نه بلاگر
هیچ تولید محتوای مجازی از او دیده نمیشود
اما تا زمانی که بود زنان یک شهر احساس امنیت میکردند،
نمیدانست فمنیست چیست اما نمیگذاشت جمهوری اسلامی به زنی دست بزند،

آیا کسی هست که صدای این بی صدای قهرمان را در ته دنیا یعنی دهدشت شود؟؟؟
نویسنده: رحیم الیاسی

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل