حکم اعدام یک زندانی به اتهام سه فقره قتل در زندان وکیلآباد مشهد اجرا شد. او پیشتر توسط دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به اعدام محکوم شده بود.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی؛ روزنامه خراسان، سحرگاه یکشنبه هشت خرداد ماه ۱۴۰۱، در خبری نوشت: شهاب، ساکنمشهد مرکز استان خراسان رضوی، زندانی محکوم به اعدام با اتهام ارتکاب سه فقره قتل از طریق آتش زدن ۱ منزل مسکونی که پیشتر توسط شعبه پنج دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به اعدام محکوم شده بود در زندان وکیل آباد مشهد اعدام شد.
براساس این گزارش، حدود ساعت ۳:۳۰ دقیف بامداد ۲۳اسفند ماه ۱۳۹۵، که اهالی بلوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعله های آتش که از یک ساختمان آپارتمانی در خیابان شهید اسفندیانی ۱۲ زبانه می کشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند. مردی از پشت پنجره ساختمان شعله ور، وحشت زده دستانش را تکان می داد و از رهگذران و اهالی محل کمک می خواست اما کسی صدایش را نمی شنید. ماجرا هر لحظه وحشتناک تر می شد که ناگهان انفجاری مهیب رخ داد و مرد ۴۴ساله در برابر دیدگان شاهدان عینی به درون کوچه پرت شد. جیغ و فریادها، سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های آتش از پنجره بیرون می زد. دقایقی بعد در حالی امدادگران آتش نشانی به محل رسیدند که دیگر همه چیز خاکستر شده بود. مرد ۴۴ ساله که بر اثر سوختگی و سقوط از ارتفاع، توان حرکت نداشت بلافاصله با کمک امدادگران به بیمارستان امام رضا مشهد منتقل شد اما تلاشها برای حفظ حیات او به نتیجه نرسید.
از سوی دیگر زمانی که نیروهای آتش نشانی وارد واحد آپارتمانی شدند ناگهان اجساد مادر و دختری مقابل چشمان شان قرار گرفت که بر اثر سوختگی و استنشاق دودهای سمی ناشی از آتش سوزی خفه شده بودند. بنابر گزارش خراسان، با انتقال اجساد مادر ۴۰ ساله و دختر هفت ساله اش به پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی توسط قاضی علی اکبر احمدی نژاد، بازپرس ویژه قتل عمد، ادامه یافت. در بررسی های میدانی ظرف پلاستیکی آغشته به بنزین و یک عدد فندک کشف شد که کنار در واحد آپارتمانی افتاده بود.
قاضی وقت شعبه ۲۰۸دادسرای عمومی و انقلاب مشهد عازم بیمارستان شد و به تحقیق از مرد ۴۴ ساله پرداخت چرا که طبق نظر پزشکان اوضاع جسمی او وخیم بود و احتمال داشت با مرگ این مرد، برخی از اسرار این جنایت پشت پرده باقی بماند. مرد مصدوم در میان اظهاراتش به ماجراهایی اشاره کرد که سرنخ مهم این پرونده جنایی شد. او گفت: از مدتی قبل توسط فردی ناشناس تهدید می شدم به گونه ای که یک بار روی خودروام اسید پاشیدند و یک بار هم خودرو را از مقابل منزلم ربودند که در چند خیابان بالاتر رها کردند و در حالی که تحقیقات میدانی به روز بعد کشید، گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی کارآگاه سلطانیان بعنوان افسر پرونده و با راهنمایی های سرهنگ غلامی ثانی، رئیس وقت اداره جنایی آگاهی، دامنه بررسی های تخصصی را به موضوعات اجتماعی و اخلاقی گسترش دادند.کنکاش های غیرمحسوس کارآگاهان ریشه این آتش بازی مرگبار را به برخی مسائل عاطفی و مالی گره زد. به همین دلیل در میان ۳مظنونی که با اعضای خانواده مقتولان ارتباط داشتند، نقش جوان ۲۷ ساله ای به نام شهاب پررنگ تر شد چرا که او همکار س – زن ۴۰ ساله، در یک شرکت دولتی بود و با آن زن روابط مالی هم داشت.
از سوی دیگر هم مرد ۴۴ساله، مدعی شد که فرد ناشناس از تلفن عمومی با وی تماس گرفته و ادعا کرده است که همسرت سبب همه این حوادث است! به همین دلیل من با همسرم اختلاف پیدا کردم. این درحالی بود که همسرم نیز به من سوء ظن داشت و این مسائل به بروز اختلافات بین ما دامن می زد.
با مشخص شدن ردپای شهاب در زندگی شاهرخ و همسرش، بلافاصله گروه عملیاتی کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ حمیدرضا رزمخواه، رئیس پلیس وقت آگاهی خراسان رضوی، وارد عمل شدند و با کسب مجوزهای قضایی، این جوان ۲۷ ساله را در منطقه نخریسی مشهد به دام انداختند. با انتقال وی به مقر انتظامی، تحقیقات با شیوه فنی در حضور مقام قضایی ادامه یافت و شهاب لب به اعتراف گشود.
او گفت:”ما با یکدیگر همکار بودیم. «س» خیلی از زندگی مشترک خود ناراحت بود و مدام با من درد دل می کرد.من هم که یک جوان مجرد بودم و نمی توانستم برخی از مشکلات خانوادگی را درک کنم، کینه عجیبی از شوهر س، به دل گرفتم و از او متنفر شدم! شاهرخ، یک منزل مجردی داشت که بیشتر اوقات به آن جا می رفت. من هم یک روز خودرواش را از مقابل همان منزل مجردی به سرقت بردم و چند کوچه بالاتر رها کردم تا شاید به خودش بیاید. از سوی دیگر هم تحت تاثیر عواطف احساسی قرار گرفته بودم تا این که روز قبل از حادثه آتش سوزی، س – همسر شاهرخ، به من گفته بود چون به همسرش مشکوک هست که با یک زن دیگر ارتباط دارد همواره نگران است که آن شب شوهر آن زن غریبه به منزل او بیاید و همسرش را کتک بزند!”
متهم این پرونده ادامه داد:”به همین دلیل س، از من خواست تا اطراف منزل آن ها کشیک بدهم و من فقط به این دلیل در آن ساعت بامداد به خیابان اسفندیانی 12 رفتم اما با دیدن دودهای غلیظ از آن جا فرار کردم و به خانه خودم در اسفندیانی ۴ رفتم.”
در ادامه بازجویی ها، کارآگاهان به بازرسی منزل شهاب، پرداختند و با کشف مقداری طلا و سکه دریافتند که فاکتور سکه و طلاها زنی با نام س، است. از طرف دیگر بررسی های بیشتر نشان داد که او طلاها را به سرقت برده و اختلافات مالی نیز با همکارش دارد که به اختلاف آن ها برای ضمانت تسهیلات بانکی برمی گشت بدین گونه که متهم از پرداخت اقساط وام بانکی خودداری می کرد که زن ۴۰ساله آن را ضمانت کرده بود.
در نهایت شهاب، به آتش زدن منزل شاهرخ اقرار کرد و گفت:”ظرف بنزینی را که از قبل به آن واحد ساختمانی برده بودم و در آن ساعت بامداد برداشتم و از زیر در داخل منزل آن ها ریختم، فقط می خواستم در واحد آپارتمانی را آتش بزنم ولی ناگهان شعله ها زبانه کشید و همه منزل آتش گرفت. من هم که ترسیده بودم از آن جا فرار کردم.”
هنوز تحقیقات تکمیلی در این حادثه هولناک ادامه داشت که تلاش های کادر درمان برای نجات شاهرخ بر اثر شدت جراحات وارده به نتیجه نرسید و او هم جانباخت و تنها بازمانده این خانواده پسری نوجوان بود که شب قبل از وقوع جنایت به سفر کاروان راهیان نور رفته بود.
با آغاز مراحل دادرسی این پرونده به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به ریاست قاضی مجتبی علیزاده، ارجاع و شهاب به اتهام ارتکاب سه فقره قتل عمد به سه بار اعدام محکوم شد. این حکم توسط شعبه دیوان عالی کشور تائید و پرونده برای اجرای حکم به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارجاع شد.
پس از طی مراحل قانونی و فراهم شدن تشریفات و مقدمات اجرای حکم که با صدور دستوری از سوی معاون دادستان مرکز خراسان رضوی صورت گرفت، شهاب، که اکنون جوانی ۳۲ ساله بود سحرگاه یکشنبه ۸ خرداد ماه ۱۴۰۱، در زندان مرکزی مشهد اعدام شد.
در تاریخ ۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱، سازمانعفو بین الملل با انتشار گزارشی، به تشریح وضعیت اجرای احکام اعدام در جهان پرداخت که ایران با اجرای ۳۱۴ اعدام بعد از چین رتبه دوم را در جهان از آن خود کرده است. به دلیل عدم شفافیت مقامات ایران، پی بردن به تعداد واقعی اعدامها در این کشور دشوار است و قطعا تعداد به مراتب بالاتر از رقم اعلام شده است.