زندانی سیاسی، عقیدتی «حمزه درویش » محبوس در زندان لاکان رشت، در نامهای خطاب به گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران، از تهدیدهای اداره اطلاعات رشت، مسئولان زندان لاکان و برخی زندانیان برعلیه امنیت جانی خود پرده برداشت.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، حمزه درویش زندانی سیاسی ، محبوس در زندان لاکان رشت، به گزارشگر ویژه حقوق بشر، آقای جاوید رحمان با اشاره به اینکه پیش از این نیز با این گزارشگر سازمان ملل مکاتباتی انجام داده است، نوشته : با توجه به نامههایی که برای شما نوشتم و پیگیریهایی که از جانب شما صورت گرفت، بازرسانی از قوه قضاییه نزد من آمده و با چند سوال پوچ و بیارزش که هیچ ربطی به خواستههای من نداشت با تمسخر گفتند: ما به هیچ شخص، کشور و حتی سازمان ملل هم پاسخگو نیستیم چه برسد به جاوید رحمان.
متن کامل این نامه که نسخهای از آن در اختیار کمپین قرار گرفته است عینا در ادامه بخوانید:
آقای جاوید رحمان با اشاره به اینکه پیش از این نیز با این گزارشگر سازمان ملل مکاتباتی انجام داده است، نوشته : با توجه به نامههایی که برای شما نوشتم و پیگیریهایی که از جانب شما صورت گرفت، بازرسانی از قوه قضاییه نزد من آمده و با چند سوال پوچ و بیارزش که هیچ ربطی به خواستههای من نداشت با تمسخر گفتند: ما به هیچ شخص، کشور و حتی سازمان ملل هم پاسخگو نیستیم چه برسد به جاوید رحمان.
بازرسان عنوان کردند: افراد ضدانقلابی مثل تو حق زندگی در جامعه را ندارند. ما اینجا هستیم که حق زندگی را از شما بگیریم. حتی اجازه نمیدهیم در زندان هم با آرامش و آسایش زندگی کنید.
همان طور که در نامههای قبلی عنوان کردم، بنده در زندان مرکزی رشت از دست اداره اطلاعات رشت و مسئولان زندان لاکان و زندانیان امنیت جانی ندارم.
همین دو ماه اخیر با چراغ سبز و حمایت مسئولان زندان، سه بار زندانیان جرائم خشن به سمت من حملهور شده و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
اما بدتر از این ضرب و شتمها، جنایتی است که خود چند روز پیش متوجه آن شدم. حدود ۴ ماه بود که هر هفته به مدت دو سه روز شکم درد شدیدی میگرفتم و در زمان اجابت مزاج از بدن من خون خارج میشد. چند روز پیش توسط چند زندانی که شاهد این ماجرا بودند، مطلع شدم که یکی از زندانیان مزدور جمهوری اسلامی، در فلاسک چای من مواد مخدر شیشه میریخته و مرا مسموم کرده است.
همین مسمومیتها باعث شده که سیستم دفاعی بدن من ضعیف شود و بدنم به خاطر عدم دفع عفونت روز به روز لاغرتر و ضعیفتر شود. به طوری که وزن من در طول ۴ ماه از ۸۳ کیلوگرم به ۶۳ کیلوگرم کاهش پیدا کرده است. اگر دوستان من متوجه این عمل زشت و غیرانسانی نمیشدند، تا چند ماه آینده کاملا از پا درآمده و در بستر میافتادم.
حال سوال اینجاست با توجه به گران بودن مواد مخدر شیشه در داخل زندان، چرا باید شخصی که ملاقاتی نداشته و کسی را ندارد که پول به حساب وی واریز کند، چنین مواد مخدر گران قیمتی را در چای من بریزد.
بنده بارها در نامههایی که برای شما ارسال کردم، عنوان کردهام که به خاطر مطالبی که ناخواسته از آنها مطلع شدهام، از دست کارشناسان اداره اطلاعات رشت با اسامی مستعار ناصری، حسینی، رضا و مبشری امنیت جانی ندارم. به این منظور درخواست به حق و قانونی من این است که بنا به قانون تفکیک جرائم مرا از زندانیان جرائم خشن جدا کرده و به سالن زندانیان سیاسی زندان اوین یا گوهردشت انتقال دهند.
در آخر میخواهم به شما بگویم اکنون که زنده هستم و اتفاق ناگوار و جبران ناپذیری رخ نداده، در حد توان خود پیگیری و از من حمایت کنید که بعد از مرگ من، بیانیه ها و محکوم کردنها هیچ سودی به حال من و خانوادهام ندارد.
حمزه درویش زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت