دومین جلسه رسیدگی به پرونده «محمود صالحی» فعال کارگری صبح پنجشنبه ۲۹ مردادماه، در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج برگزار شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، دومین جلسه دادگاه این عضو بنیانگذار «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری»، صبح امروز پنجشنبه ۲۹ مردادماه ۱۳۹۴، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج به ریاست «قاضی سعیدی» به اتهام عضویت در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» برگزار شد.
گفته شده در جریان این محاکمه که با یک ساعت تاخیر برگزار شده، «محمودصالحی» از سوی قاضی دادگاه مورد بازجویی قرار گرفته است.
نخستین جلسه دادگاه این فعال کارگری، شنبه ۱۷ مردادماه ۱۳۹۴، در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج برگزار شده بود.
پیشتر «محمود صالحی» در سهشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۳۹۴، به دنبال حمله نیروهای لباس شخصی به منزل او در شهرستان سقز، بازداشت و به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد.
بازداشت او در حالی روی داد که قبلتر حکم جلب وی از تهران صادر شده بود.
این فعال کارگری، پس از چهار روز بستری مخفیانه با نام مستعار در بخش دیالیز بیمارستان توحید سنندج، روز شنبه ۹ خردادماه سال جاری، با واگذاری “فیش حقوقی” به عنوان وثیقه از بازداشتگاه اطلاعات سنندج آزاد شد.
وخامت حال این فعال کارگری به حدی بود که خانواده وی تصمیم میگیرند سریعا او را جهت درمان فوری به مراکز درمانی منتقل کنند.
«محمود صالحی» با نارسایی کلیه به تک سلولی منتقل شده و در آنجا داروهایش به وی داده نشده بود. در پی آن کلیههایش از کار افتاد و در نهایت دوباره به بیمارستان منتقل شد.
پیشتر به خانواده این فعال کارگری اعلام شده بود که بازداشت «محمود صالحی» تا ۳۱ خردادماه ۱۳۹۴، جهت رسیدگی به پرونده تمدید خواهد شد.
این فعال کارگری گزارش مختصری از دومین جلسه دادگاه امروز خود را در فیسبوک شخصیاش اینچنین توصیف کرده است که در پی میخوانید.
– ضمن یادآوری به شما در جلسه صبح روز شنبه ۱۷مردادماه ۱۳۹۴، به شما ابلاغ شد، متهم هستید به عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، با توجه به تحقیقات ما کمیته هماهنگی در راستای سیاسیت و اهداف گروهک کومهله فعالیت میکند، شما چه دفاعی از خود میکنید؟
من در جلسه پیش هم اعلام کردم که نه شخص خودم و نه کمیته هماهنگی هیچگونه ارتباطی با کومهله نداشته و نداریم. اینجانب کاملا این اتهام را رد میکنم.
– شما در جلسه پیش اعلام کردید که در سال ۱۳۹۱ از مسوولیت در کمیته هماهنگی استعفاء دادید، اما استعفای شما سال ۱۳۹۰ میباشد، در این خصوص چه توضیحی دارید؟
با کمال معذرت من اشتباه کردم و استعفای من از مسوولیتها در کمیته هماهنگی برمیگردد به ۵ فروردینماه ۱۳۹۰ که در مجمع عمومی برگزار شد. با توجه به اینکه اینجانب خودم را کاندیدا نکرده بودم، اما اعضای حاضر در مجمع عمومی به بنده رای دادند و من در تاریخ ۶ فروردینماه ۱۳۹۰، رسما از سمت خود که مسوول مالی بودم استعفاء دادم، اما هیئت اجرایی کمیته هماهنگی در تاریخ ۲۸ مردادماه ۱۳۹۰، استعفای من را قبول کردند. از آن تاریخ اینجانب تنها یک عضو ساده کمیته هستم.
– شما چرا اظهار میدارید که عضو کومهله نیستید و با آنها همکاری ندارید، این در حالی است که تمام کسانی که به اتهام کمیته هماهنگی بازداشت شدند و پرونده آنها به این شعبه رجوع داده شده، همگی این اتهامات را قبول کردند، اما شما آن را قبول نمیکنید؟
جناب قاضی کمیته هماهنگی از بدو تشکیل و پس از اولین مجمع عمومی یک اساسنامه مصوب کردند و کلیه اعضاء موظف هستند که در چهارچوب آن اساسنامه فعالیت کنند؛ اما شاید اشخاصی آن اساسنامه را نقض کنند. این آن را به اثبات نمیرساند که کمیته هماهنگی مربوط به کومهله باشد. کمیته هماهنگی هیچگونه وابستگی به احزاب ندارد و کاملا آن را رد میکنم.
– پس چرا گزارشات و اخبار مربوط به کمیته هماهنگی نخستین بار در رسانههای کومهله منتشر شده است؟ اما در رسانههای همچون پژاک منتشر نشده است؟
جناب قاضی، من کاملا این را رد میکنم که گزارشات تنها از رسانههای کومهله پخش میشود. من به شما اثبات میکنم که گزارشات کارگری در تمام رسانهها پخش خواهد شد. حتی اگر امروز شما به تلویزیونهای خارج از کشور نگاه کنید اخبار محاکمه من را پخش خواهند کرد. شما باید رسانههای داخلی را محاکمه کنید که چرا گزارشات کارگری را پخش نمیکنند. وقتی رسانههای کشور هیچ اهمیتی به طبقه کارگر نمیدهند، در این صورت است که رسانههای خارجی آن را پخش میکنند.
– این گزارشات را چه کس با کسانی برای رسانههای خارجی ارسال میکنند که در عرض یک دقیقه یک مورد کوچک روی آنتن قرار میگیرد و رسانهای میشود؟
جناب قاضی این گزارشات از سوی مردم پخش میشود.
– من این را قبول ندارم پس اداره وزارت اطلاعات نقشش چیست که مردم اقدام به چنینی عملی میکنند؟ مردم از کجا شما را میشناسند؟
جناب قاضی من یک انسان با هویت هستم و تمام مردم شهر خودمان را چهره به چهره میشناسم و آنان نیر متقابلا من را میشناسند، اگر یک ساعت و یا یک روز به خیابانهای شهر مراجعه نکنم، مردم متوجه عدم حضور من شده و با خانواده اینجانب تماس میگیرند و…
این تنها خلاصهای از محاکمات امروز ۲۹/۵/۹۴ میباشد. امید است توان آن را داشته باشم که در آینده نزدیگ کل محاکمات را به استحضار دوستان و طبقه کارگر برسانم. با تشکر محمود صالحی
بخش دوم
– شما انکار میکنید که کومهله هستید؟ پس آن پرچم قرمز مگر مربوط به کومهله نیست؟ که شماها آن را برافراشتید؟
جناب قاضی، من تعجب میکنم که جنابعالی این را بیان میکنید، کومهله حدود ۴۰ سال است که تاسیس شده، اما پرچم سرخ حدود ۱۶۵ سال پیش توسط کارل مارکس که آن زمان مسوول یک مجله در آلمان بود به نماد طبقه کارگر تبدیل شده. دولت آلمان در آن زمان که کارل مارکس سردبیر یک مجله بود، دستور داد تا مجله را توقیف کنند. مارکس آخرین شماره آن مجله را با رنگ قرمز نوشت و اعلام کرد، این رنگ قرمز، اعلام جنگ علیه نظام سرمایهداری است. از آن سال به بعد پرچم قرمز، به نماد طبقه کارگر تبدیل شده و من هم در گذشته اعلام کردهام و امروز هم اعلام میکنم که من ضد نظام سرمایهداری هستم و برای رسیدن طبقه کارگر به خواست و مطالباتشان تا یک قطره خون در رگهایم جاری باشد، علیه نظام سرمایهداری مبارزه خواهم کرد.
– آقای صالحی شما علیه نظام تبلیغ کردید؟
جناب قاضی من علیه نظام تبلیغ نکردم.
– پس آن همه مصاحبه برای چیست؟ چه توضیحی در این مورد دارید؟
بلی من علیه دولت تبلیغ کردم و خواهم کرد و امروز در حضور جنابعالی اعلام میکنیم که تعیین دستمزد ۷۲۰ هزار تومان برای ما کارگران کافی نیست؛ تنها میتوانیم با آن دستمزد، اجارهبهای منزل مسکونی خود را پرداخت کنیم. بلی ما داد میزنیم، فریاد میکنیم که با آن دستمزد نمیشود زندگی کرد.
جناب قاضی من دو فرزند پسر دارم و هر کدام از آنان حدود ۱۵ سال تحصیل کردند و حال به دلیل اینکه توان پرداخت شهریه دانشگاه را ندارم، بعد از ۱۵ سال تحصیل، امروز بیکار و اجبارا در بازار کار هستند. بلی جناب قاضی من مجرم هستم و شما میتوانید من را به هر چند سال زندان محکوم کنید و من تحمل حبس را میکنم. اما چه کسی جوابگوی من است که در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات هر دو کلیه خود را از دست دادم (در همان زمان که صحبت میکردم ۷ قطعه عکس را که در زمان دیالیز تهیه کرده بودیم در اختیار قاضی قرار دادم)
– قاضی به عکسها نگاه کرد و گفت چه کسی این کار را کرده است؟
جناب قاضی در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات در قلب این شهر (سنندج) اگر امروز شکنجه جسمی وجود ندارد، اما شکنجه سفید تا دلت بخواهد زیاد است. این بازداشتگاه روی تمام بازداشتگاههای مخوف دنیا از جمله زندانهای ابوغریب و گوانتانامو را سفید کرده است.
– چه کسی این کار را میکند؟
جناب قاضی مگر فرد زندانی کسی را میبیند؟ در آن بازداشتگاه تنها دم پایی افسر نگهبان را مشاهده میکنید. اسم تمام آن افسر نگهبانها حاج آقا است. یعنی هر چند ساعت یک بار، یک نفر حاج آقا به سلول زندانی مراجعه میکند و زندانی را رو به دیوار قرار میدهد و با این عمل میخواهد به زندانی بیاحترامی کند و… اگر یکی از آن حاج آقاها، داروهای من را قطع نمیکرد؛ من کلیههایم را از دست نمیدادم. بلی جناب قاضی، با توجه به اینکه کلیههایم را از دست دادم، باید تا زنده هستم در بیمارستان باشم.
دوستان در آینده قسمتهای دیگر آن را به استحضارتان خواهم رساند.
با تشکر، محمود صالحی ۳۰/۵/۹۴
بخش سوم
سوالات قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج از محمود صالحی
– کمیته هماهنگی مرتبا به دنبال جمعآوری کمک مالی برای خانوادههای ضد انقلاب و به مزار آنان میروند و یا در مراسمهای کومهله شرکت میکنند؟
جناب قاضی کمیته هماهنگی در اولین مجمع عمومی خود اساسنامه مصوب کرد و هر کسی که عضویت آن کمیته را قبول کند، ابتدا باید اساسنامه را قبول کند و در چهارچوب آن اساسنامه فعالیت نماید. کمیته هماهنگی هیچوقت برای احزاب فعالیت نکرده و نخواهد کرد. اگر کسانی که در داخل کمیته هماهنگی کارهای شخصی میکنند و در چهارچوب اساسنامه کمیته نباشد، این به آن شخص مربوط است نه به کمیته هماهنگی (یک جلد اساسنامه کمیته هماهنگی را تحویل جناب قاضی دادم) جناب قاضی به نظر من هیچکس به اندازهی آقای کروبی برای این نظام متحمل زحمت نشده، حال کروبی هر کاری کرده به من مربوط نیست، آیا ما باید کل نظام را مورد حمله قرار دهیم؟
کمیته هماهنگی یک جمع کارگری میباشد که برای بسترسازی و آماده کردن طبقه کارگر جهت تشکیل دادن تشکلهای کارگری در محل کار مبارزه میکند.
– کمیته هماهنگی غیر قانونی است؟
جناب قاضی کمیته هماهنگی غیر قانونی نیست، بلکه این وزارت کار است که خلاف قانون عمل میکند. جناب قاضی به تبصره ۲ از ماده ۱۳۱ قانون کار نگاه کنید (قانون کار را در اختیار قاضی قرار دادم) ما برابر ماده ۱۳۱ قانون کار اول تشکل را تشکیل دادیم و بعد از انتخابات و انتخاب اعضای هیئت اجرایی و بازرسان و اسامی آنان را جهت ثبت به وزارت کار ارسال کردیم. (یک برگ کپی از درخواست کمیته هماهنگی در سال ۱۳۸۸ جهت ثبت به وزارت کار را تحویل جناب قاضی دادم) اما وزارت کار بدون آن که هیچگونه مستندات قانونی داشته باشد، کمیته مورد نظر را ثبت نکرده است و هیچ کجا هم به آن اشاره نکرده است که این کمیته غیر قانونی است (یک برگ کپی از جواب وزارت کار را تحویل جناب قاضی دادم.)
جناب قاضی ما در تاریخ ۱۵/۱۲/۹۰، رسما از وزارت کار درخواست کردیم تا یک مکان را در اختیار ما قرار دهند، جهت برگزاری مجمع عمومی سالیانه، اگر فعالیت ما غیر قانونی و زیر زمینی بود، ما درخواست جا و مکان برای تشکیل مجمع عمومی میکردیم؟ اما وزارت کار درخواست ما را رد کرد. (یک برگ کپی از درخواست کمیته برای وزارت کار را تحویل جناب قاضی دادم.)
جناب قاضی همین امروز که نزد شما هستم، چند ساعت پیش به وزارت کار استان رفتیم تا یک تشکل کارگری را به ثبت برسانیم. پس ما هیچوقت غیر قانونی کار نمیکنیم.
– چه دفاعی از خود دارید؟
من امروز به عنوان یک نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری اعلام میکنم که این کمیته یک جمع مستقل و وابسته به هیچ حزب و یا جریانی نیست.
بعد نامهای را تحویل آقای قاضی دادم جهت تحویل وسایلی که توسط نیروهای امنیتی از منزل ما در تاریخ ۸/۲/۹۴ برده بودند. قاضی نامه را امضاء کرد و به دفتردار دستور داد تا یک نامه برای وزارت اطلاعات بنویسد جهت تحویل وسایل.
به این ترتیب خلاصهای از محاکمات را به حضور دوستان و عزیزان عرض نمودم.
با تشکر محمود صالحی، مورخ ۳۱/۵/۹۴