“ریشه بحران‌های اجتماعی و فساد اقتصادی در باند مافیایی حاکم بر تهران”

نوشتاری از ارژنگ داودی درباره وضعیت حاکم بر ایران و رفتار حاکمان اسلامی در این کشور

«ارژنگ داودی» زندانی سـیاسی محبوس در زندان رجایی شهر، در سلسه نامه‌های خود از زندان، درباره رعایت نکردن حاکمیت قانون و دروغ‌گویی و فساد گسترده در بدنه حاکمیت اسلامی در ایران یادداشتی نوشته است.

این معلم و نویسنده زندانی در بخشی از این نامه نوشته: “به هیچ‌وجه ساده‌اندیشی نخواهد بود اگر بگوییم که این همه بحران‌های اجتماعی، این همه انحطاط اخلاقی، این همه فساد اقتصادی، این همه بی‌هویتی فرهنگی و در یک کلام این همه سیاهی و تباهی تلنـبار شده در میهن نیک آیین، ریشه در پندار پلشت، گفتار پلشت و کردار پلشت سرکردگان باند مافیایی حاکم بر تهران، متشکل از بیگانه‌زادان و بیگانه‌پرستان مسلط بر ایران اهورایی دارد.”

«ارژنگ داودی» به خاطر نامه‌نگاری از زندان و انتشار و ارسال نوشته‌ها و یادداشت‌هایش بارها از سوی مسوولین زندان مورد تهدید، فشار و شکنجه قرار گرفته است. وی با اتهامات تازه‌ای در زندان روبرو و احکام جدید حبس نیز محکوم شده است.

اتهام “عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان” صدور حکم اعدام را برای این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به دنبال داشت.

«ارژنگ داودی» محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پرونده‌سازی‌های مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.

این زندانی سیاسی هم‌اکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی‌ شهر کرج به‌سر می‌برد.

کشورهای غیر استبدادی

 

ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛

برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.

 

هم‌میهنان؛​​

در کشورهای غیر استبدادی به محض این که از مقامات منتخب یا غیر منتخب به ویژه از شخص اول کشور دروغی شنیده شود، چنان‌چه فرد مورد نظر، خود فورا حاضر نشود که داوطلبانه از مقام مربوط استعفا دهد، بلافاصله با به کار افتادن نوعی مکانیسم خاص و قانونمند حقوقی، پس از طی یک پروسه قانونی، کنار گذاشته شده و برای همیشه از صحنه سیاسی آن کشور، طرد و حذف می‌گردد.

ولی باند ۵۰۰ نفره ولایت فقیه و امت نیم‌درصدی آن از ابتدای امر هم، چشم در چشم ایرانیان، کار خود را با دروغ، دغل، نیرنگ، شانتاژ و… شروع کرد. با وجودی که انواع ترفندهای ننگین آنان بسیار زودتر از آنچه که فکر می‌کردند رو شد، هنوز که هنوز است با پررویی هرچه تمام‌تر، چشم در چشم جهانیان دروغ و دغل‌های نخ‌نما شده را مداوما با افتخار تکرار می‌کنند.

عجیب‌تر آن که این همه ناراستی، کژگاری و نجاست‌کاری را نیز زرنگی می‌نامند!؟ یادمان باشد وقتی به خمینی هندی‌زاده تذکر دادند که چرا حرف‌ها و وعده‌هایش در پیش و پس از انقلاب ۵۷ اینهمه مغایرت پیدا کرده و چرا حاضر نیست به همان گفته‌ها و وعده‌های حداقلی خود در نوف‌لوشاتو پاریس پایبـند بماند، وقیحانه گفت: “…بنا به الزاماتی که داشتم… خدعه کردم!؟”

و این می‌رساند که بند ناف رژیم با دروغ و دغل بسته شده و خشت اول این رژیم یا به عبارت دقیق‌تر این باند متشکل از مشتی لومپن‌های سیاسی‌نما و اراذل و اوباش اجتماعی از همان ابتدا، کج و معوج گذارده شده است.

باند آدمکشی که زندگی آدمیان را ارج نمی‌نهد و برای جان انسان‌ها قائل به هیچ ارزش یا حرمتی نیست. باند چپاولگری که ثروت‌های شخصی افراد غیر وابسته به خود به ویژه مخالفان و مبارزان سیاسی یا ثروت‌ها و دارایی‌های همگانی را در روز روشن می‌دزدد.

باند کوته‌فکری که ارزش‌های جهانی را یاوه می‌انگارد. هر آنچه غیر از خود و خودی‌ها را به سخره می‌گیرد. حاکمیت قانون را پشم می‌داند و در برابر چشم جهانیان به آرای مردمی که به کوزه‌های انتخاباتی رژیم دلبسته‌اند، دستـبرد می‌زند!؟

باند فرومایه‌ای که ایران، ایرانی و ایرانیـت را لجن‌مال کرده، عرض و آبروی ملک و ملت را در منطقه و جهان بر باد داده است. باند پلیدی که متظاهرانه می‌کوشد، پلشتی‌ها را زیر عبای ریا و حجاب اجباری پنهان کند.

آری؛ رژیم نوکرمنش دو قلوهای به هم نچسبیده رفسنجانی-خامنه‌ای، به واسطه همین دروغ‌ها و ریاکاری‌هاست که امروز آن‌قدرها خوار و حقیر شده که از سوی هیچ‌یک از اربابان متعدد خود نیز دیگر حتی به نوکری پاره‌وقت!؟ هم گرفته نمی‌شود.

یکی از نمونه‌های حاد، مزمن و بسیار بارز نیز همین دروغ‌پردازی‌ها و دغل‌پراکنی‌های ۲۵ ساله در باب موضوع هسته‌ای است که از سر ناچاری و تنگ آمدن قافیه به ویژه در یک سال اخیر و بالاخص پس از توافق ننگین لوزان، چندان به اوج بی‌سابقه‌ای رسیده که حتی روس‌ها نیز یعنی ارباب بزرگ!؟ باند منحوس فقیه، چنان به ستوه آمدند که پس از انتشار فاکت شیت آمریکاییان، هنگامی که زمزمه انتشار فاکت شیت و در حقیقت “فالس شیت”!؟ از سوی باند فقیه داغ‌تر می‌شد، به ناچار به طور علنی دخالت کرده، فورا و با صراحت تمام، مفاد فاکت شیت آمریکاییان را مورد تایید قرار دادند تا مجال مانورهای بی‌سرانجام دروغ و دغل را از باند ملایان افسد و مکلایان خودفروخته، سلب نمایند.

 

هم‌میهنان؛

شاه اگر چه نوکر بود ولی به این اعتبار که نوکر مستقیم، بلا واسطه و درجه اول ارباب بزرگ‌تر!؟” بود، به چشم سرور مسلم منطقه یا به اصطلاح آن دوران “ژاندارم منطقه” نگریسته می‌شد و لذا آن قدر توان یافت که خود را از نوکری یا تحت‌الحمایگی انگلیسی‌ها برهاند.

ولی این رژیم دغلکار، هر بار که به عنوان نوکر درجه چندم از درگاه هر یک از قدرت‌های کوچک‌تر جهانی رانده شده با دریوزگی خاص ملایان کاسبکار و مکلایان دغلباز به درگاه ارباب دیگری پناه جسته و چون مآلا از تحت‌الحمایگی روس و چاکری چین هم طرفی نبست، اینک مدتی است که تحت عنوان سخیف نرمش قهرمانانه!؟ سر در ماتحت آمریکاییانی فرو برده که در طول ۳۷ سال گذشته هم به قصد انقلابی جا زدن خود و هم به منظور خوش‌رقصی برای روس و چین، یک‌ریز تحت عناوینی چون شیطان بزرگ، امپریالیسم جهان‌خوار و اربابان شاه خائن!؟، به سخیف‌ترین وجه ممکن مورد مذمت قرار داده است.

به هیچ‌وجه ساده‌اندیشی نخواهد بود اگر بگوییم که این همه بحران‌های اجتماعی، این همه انحطاط اخلاقی، این همه فساد اقتصادی، این همه بی‌هویتی فرهنگی و در یک کلام این همه سیاهی و تباهی تلنـبار شده در میهن نیک آیین، ریشه در پندار پلشت، گفتار پلشت و کردار پلشت سرکردگان باند مافیایی حاکم بر تهران، متشکل از بیگانه‌زادان و بیگانه‌پرستان مسلط بر ایران اهورایی دارد.

علاوه بر بی‌کفایتی سیاسی و چلفتی بودن ذاتی، این حقیقت که خمینی هندی‌زاده بود و خامنه‌ای عراقی‌زاده است، به خودی خود می‌رساند که عقده‌های ایرانی‌سـتیزانه نیز داشته و دارند. بدین جهت مادام که در این کشور نگون‌بخت، مشتی بی‌وطن و بادمجون‌های دور قاب چین قدرت و ثروت، ارکان و ابزار اقتدار ملی و مقدرات جمعی ما را در دستان ناتوان و آلوده خود داشته باشند، کمافی‌السابق، هست و نیست ما روزبه‌روز به کام اغیار و اجنبـیان، بر بادتر به باد فنا خواهد رفت.

هم‌میهنان بپاخاسته به پیش؛

پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان

دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛

زنده باد ایرانی؛

پاینـده باد ایران؛

در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛

 

ارژنگ داودی

معلم، شاعر، نویسنده

زندانی سـیاسی

زندان رجایی شهر

۱۱ تیرماه ۹۴

اشاره: مسوولیت محتوای نوشته‌ها و نامه‌های ارسالی از زندان، بر عهده نویسنده است و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، دیدگاه‌ها و آرای مطرح شده در محتوای مطالب را ارزش‌گذاری نمی‌کند. هدف این نهاد مستند کردن احوال زندانیان سیاسی، عقیدتی و مدنی از طریق انتشار نوشته‌ها، نامه‌ها و رنجنامه‌های آنها است.

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل