ابلاغیههای اجرای حکم زندان همچنان صادر میشوند و احضار به زندان در شرایط شیوع کرونا در کشور و به ویژه در زندانها کماکان ادامه دارد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، طی هفته گذشته چهار فعال حق زبان مادری، اکبر آزاد ، علیرضا فرشی ، بهنام شیخی و حمید منافی نادارلی برای اجرای دو سال حبس فراخوانده شدند. پیشتر یک فیلمساز، سه نویسنده عضو کانون نویسندگان ایران و نیز چهار عضو یک تشکل زنان به نام “ندای زنان ایران” طی ابلاغیههایی برای اجرای حکم احضار شده بودند.
یوسف انصاری داستاننویس و عضو کانون نویسندگان ایران در بارهی احضارها یادداشت زیر را برای صفحه یــادداشــت رســیــــده کانون نویسندگان ایران فرستاده است.
«داعشیها هم این روزها مدام دستهایشان را با آب و صابون میشویند و با الکل و ژل ضدعفونی خودشان را تمیز میکنند؛ البته نه برای شستن دستها از خونهایی که ریختهاند بلکه از ترس ویروسی که بزرگترین تهدید این سالهاست. حالا همانها که خود سالها تهدیدی برای اروپا بودند اروپا را تهدیدی برای بقای خود معرفی میکنند نه بهخاطر حملهی بمبافکنهای اروپایی بلکه بهخاطر شیوع گستردهی کرونا در مرزهای قارهی سبز. داعشیها و تمام کسانی که دستشان به خون مردم آغشته است این روزها ترسیدهاند و مدام هشدار میدهند نظافت را رعایت کنید چراکه ویروس هم از متهم به قاضی و هم از قاضی به متهم منتقل میشود. همهی دنیا ترسیدهاند اما در ایران دوستان ما را، در چنین وضعیتی، به زندان فرامیخوانند. ایتالیا اعلام کرده است کسانی که قرنطینه را رعایت نکنند به قتل عمد محکوم خواهند شد. آیا فراخواندن به زندان، آنهم به جرم نوشتن و تولید کتاب و رفتن بر مزار مختاری و پوینده، در چنین شرایطی قتل عمد نیست؟ در یک ماه گذشته دغدغهی بسیاری از فعالان مدنی و جانهای آزادیخواه آزادی زندانیان سیاسی بوده است و بی هیچ استثنایی خواستار مرخصی برای آنها بودهاند. اما هرچه در این روزها فشارها برای آزادی زندانیان بیشتر شد خبر دستگیری و فراخواندن به زندان هم همانقدر بیشتر شده است. از زندانها خبر شیوع بیماری مدام به بیرون درز میکند و هشدار بابت عدم رسیدگی و نبود مواد شوینده و بهداشتی خانوادههای زندانیان را نگران کرده است. در وضعیتی که حتی داعشیها هم برای حملههای انتحاری به اروپا نمیروند فراخواندن فعالان مدنی و نویسندگان به زندان در ایران تنها پیامی که میتواند داشته باشد چیزی نیست جز اینکه در هر شرایطی باید تصویر تهدیدآمیز زندان را حفظ کرد. و حفظ این تصویر هم بدون زندانی معنایی ندارد و برای یادآوری زندان باید مدام کسانی را به زندان فراخواند؛ حتی در وضعیت کرونایی، که همهچیز به حالت تعلیق درآمده است، پاساژها و مراکز خرید و موزهها بسته شده و سفر و هر آنچه در زندگی روزمره معنا داشت متوقف شده است، سرکوب ادامه دارد. حالا دیگر نمیتوان گفت ما نگران وضعیت دوستانمان هستیم. کار از نگرانی گذشته است و باید گفت چنین کاری اقدام به قتل عمد است.از نگرانیها گفته شده و به مرز هشدار رسیدهایم. بعد از سرکوب دو سال قبل و بعد از کشتار آبان و سرنگونی هواپیمای اوکراینی و وضعیت فاجعهبار سیاسی و اقتصادی داخل کشور علنا ایران وارد فاز جدیدی شد و بعد از شیوع ویروس کرونا این وضعیت به بحرانیترین شکل خود رسید؛ و آنها مثل همیشه فکر میکنند برای کنترل بحران دو کار باید انجام داد. یک کتمان حقیقت و دوم بستن دهان معترضان. و با بستن دهان معترضان و منتقدان وضع موجود میتوان حقیقت را مدت زمان طولانیتری کتمان کرد و برای بستن دهان منتقدان و مخالفان و معترضان دستگاه سرکوب باید بیش از قبل حتی اقتدار خود را به رخ بکشد؛ پس نه تنها در چنین وضعیتی فراخواندن به زندان کسانی که زندگی خود را در راه افشای حقیقت گذاشتهاند یکی از راههای کتمان حقیقت است بلکه یک پیام عمومی نیز دارد: سرکوب در هر شرایطی ادامه خواهد داشت.این روزها از تلویزیون رسمی مملکت گرفته تا سلبریتیهای رسمی از صبح تا شب درباب فرهنگسازی هشدار میدهند اما کسی نمیگوید چطور با فرهنگ رسمی که شفافیت را سم مهلکی برای خود میبیند و مدام با دروغ و کتمان حقیقت، واقعیت موجود را چیز دیگری نشان میدهد میتوان به مردم گفت برای نجات خود از شیوع ویروس مرگآور در خانه بمانید؛ به مردمی که هر روز شاهد ریاکاری گستردهای هستند. در برخی کشورها هتلها را تبدیل کردهاند به اماکن نگهداری از بیماران کرونایی، ما زندانهایمان را پر کردهایم از شریفترین انسانهایی که در این روزگار نحس میتوانستند و میتوانند در عبور از این وضعیت کمک کنند و نه تنها آزادشان نمیکنیم بلکه هر روز اخباری از فراخواندن دیگر فعالان مدنی و سینماگران و نویسندگان میرسد. جای نویسنده و هنرمند زندان نیست و زندانی کردن آنها در چنین شرایطی ظلم مضاعف است و در صورتی که آنها جانشان را در زندانها از دست بدهند جز قتل عمد نامی بر آن نمیتوان گذاشت.»