نامه استمداد ۵۴ زندانی محکوم به اعدام در زندان قزلحصار به مردم ایران
۵۴ زندانی محبوس در زندان قزلحصار کرج، در نامهای برای نجات جان خود از حکم اعدام درخواست کمک کردهاند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این زندانیان محکوم به اعدام از مردم ایران، جهان و همچنین از تمامی نهادهای حقوق بشری خواستهاند که به داد آنها برسند.
در بخشی از این نامه آمده: “انتظار مُردن در هر روز و ماه و سال درد بزرگ و احساس هولناک و رعبآوری است. نشستن و منتظر شدن برای اینکه کی قرعه مرگ به اسم من درمیآید، برای شما کسانی که در آسایش و آرامش در کنار خانواده خود زندگی میکنید، غریب و غیرقابل درک است!”
در یک ماه اخیر حکم زندانیان زیادی در زندان قزلحصار کرج اجرا شد. در آخرین روز اردیبهشتماه ۱۳۹۴، یازده زندانی در این زندان از طریق چوبه دار اعدام شدند.
۲۲ زندانی دیگر در رابطه با جرایم مربوط به مواد مخدر، در دوشنبه ۴ خردادماه ۱۳۹۴، از طریق چوبه دار در قزلحصار اعدام شدند.
همچنین در سحرگاه چهارشنبه ۲۰ خردادماه ۱۳۹۴، ۱۱ زندانی دیگر با اتهامات مربوط به مواد مخدر، در زندان قزلحصار از طریق چوبه دار اعدام شدند.
سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر ایرانی و جهانی به روند افزایشی آمار اجرای احکام اعدام در ایران، اعتراض کرده و نسبت به عملکرد قوه قضاییه و حکومت اسلامی در مقابل زندانیان ابراز نگرانی کردهاند.
نسخه کاملی از استمدادنامه این ۵۴ زندانی محکوم به اعدام محبوس در زندان قزلحصار کرج در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته که در پی میآید.
این نامه را در شرایطی مینویسیم که هر روز از میان ما عزیزترین دوستانمان را با زور بیرون کشیده و به دار میزنند. ما از نگرانی و دلآشفتگی مُردن، خواب و خوراک نداریم. هر ثانیه، هر دقیقه میمیریم و زنده میشویم. انتظار مُردن در هر روز و ماه و سال درد بزرگ و احساس هولناک و رعبآوری است. نشستن و منتظر شدن برای اینکه کی قرعه مرگ به اسم من درمیآید، برای شما کسانی که در آسایش و آرامش در کنار خانواده خود زندگی میکنید، غریب و غیرقابل درک است! وحشتناکتر اینکه عین همین احساس را نزدیکان ما اعدامیان همسر، مادر، پدر و فرزند هر روز و هر ساعت تجربه کرده و در استرس و نگرانی دلهرهآوری به سر میبرند.
ما قربانیان رژیمی هستیم که از گرسنگــی، فقر، بیچارگــی، به ناچار و اجبارا در ایــن مسیــر تباهـی ناخواسته قــرار گرفتهایم و الان نیز توسط همان رژیم ایجادکننده فقر و بدبختــی، قتلعام میشویـم. اگـر کار داشتیم، اگر محتاج نبودیم، اگــر زندگیمان میچرخید و بچههایمان گرسنه نبودند چــرا باید به این کار مرگبار دست میزدیم!؟
آیا فهم این مساله مشکل است که با به علم به اینکه انتهای کار ما مرگ و اعدام بوده است، ما باید در چه گرفتاری و بدبختی عظیمی گیر کرده بودیم که تن به این کار انتحاری دادیم!؟
کسانی که بیکاری طولانی، شرمندگی اهل و عیال، گرچه کودکان برای نان خالی، به هر در زدن پدر و سیهروزی و ناامید شدن از راه چاره را تجربه نکردهاند، حال و روز ما را نخواهند فهمید! شرایط گفته است که فقر بیچارههایی مثل ما را که دستشان از همه جا کوتاه است، در این مسیر و تامین مالی داشتیم، چرا باید به این روز میافتادیم؟
ما به مردم ایران که با تبلیغات دروغین حکومت، به ما به دیدهی بد نگاه میکنند میگوییم؛ ما از ناچاری قربانی کسان میلیاردری از حکومت شدیم که تریلر تریلر روزانه مواد مخدر وارد کشور میکنند! شما آمار بگیرید، ۹۹ درصد از ۲۲ نفر از زندانی قزلحصار، از بیچارگان و گرسنگان طبقه سوم جنوب شهر و مناطق فقیر ایران هستند.
ما از مردم شریف ایران و جهان و تمامی نهادهای حقوق بشری میخواهیم به داد ما مظلومین برسند.
با توجه به خطر اعدام فوری، ما از اعلام اسامی خود معذوریم.
زندانیان محبوس در واحد ۲ قزلحصار (واحد اعدامیها)
پنجشنبه ۴ تیرماه ۱۳۹۴ – ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵