شهروندان ایرانی در بسیاری از شهرهای کشور از روز جمعه ۲۴ آبانماه و پس از افزایش سه برابری قیمت بنزین به خیابانها آمدند و اعتراض خود را نشان دادند.
این اعتراضات از سوی نیروهای امنیتی حکومت ایران با خشونت شدید پاسخ دادهشد.
طی این اعتراضات شمار زیادی از شهروندان جان خود را از دست داده یا زخمی شدند.
زینب جلالیان زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد از زندان خوی نامهای در محکومیت سرکوب این اعتراضات نوشتهاست.
او در نامهاش نوشتهاست؛ “دو هفته است که به دلیل شرایط زندان تنها از طریق رسانههای جمهوری اسلامی در جریان اخبار اعتراضات سراسری این مدت بودهام، در این مدت بارها دیدم که چطور مسوولین جمهوری اسلامی با بیشرمی تمام در رسانههایشان اعلام کردند که تظاهراتکنندگان ایرانی نیستند و با عوض کردن صورت مساله سعی در انحراف افکار عمومی از مساله اصلی دارند که سالها انکارش میکنند.”
خانم جلالیان همچنین در بخشی دیگر از این نامه گفته: “به خاطر آن کسانی که در این تظاهراتها بازداشت و شکنجه شدهاند و به خصوص کسانی که جانشان را از دست دادهاند بسیار غمگین و متاثر هستم، بطوریکه این غم بزرگ هرگز از دلهای ما پاک نخواهد شد.”
متن کامل این نامه که نسخهای از آن در اختیار کمپین قرار گرفته را بخوانید:
دولت تکفکر هزارچهره جمهوری اسلامی همچنان فریاد آزادیخواهی ایرانیان را با گلوله جواب داده است، اما تاریخ این را نشان داده است که هیچ گلولهای نمیتواند فریاد برحق مردم ایران را سرکوب و خاموش بکند.
من دو هفته است که به دلیل شرایط زندان تنها از طریق رسانههای جمهوری اسلامی در جریان اخبار اعتراضات سراسری این مدت بودهام، در این مدت بارها دیدم که چطور مسوولین جمهوری اسلامی با بیشرمی تمام در رسانههایشان اعلام کردند که تظاهراتکنندگان ایرانی نیستند و با عوض کردن صورت مساله سعی در انحراف افکار عمومی از مساله اصلی دارند که سالها انکارش میکنند.
متاسفانه مسئولین جمهوری اسلامی از سال ۸۸ تا به حال به مردم معترض ایران که چندین بار برای طرح مطالبات برحق خود به خیابانها آمدهاند، برچسپهای بیشرمانهای مانند آشوبگر و داعشی و غیرخودی زدهاند.
این مسوولین تکلیفشان با خوشان معلوم نیست، یک بار میگویند حق مردم است که اعتراض کنند اما نه مردم ایران بلکه مردم کشورهای دیگر، و زمانی که مردم به خیابانهای میآیند با باتوم و دستبند و زندانیکردن و از همه اینها دردناکتر با گلولهباران کردن مردم بیگناه به پیشواز آنها میروند. مردمی که به خاطر شرایط سخت زندگیشان و بهتر شدن این وضعیت فریاد زدهاند اما با گلوله جمهوری اسلامی روبرو شدهاند. بدبختانه مسئولین جمهوری اسلامی نمیخواهند باور بکنند که الان قرن ۲۱ است و نمیشود با جهالت و خرافات، ریا و دروغ بر مردم حکومت کرد.
من به خاطر آن کسانی که در این تظاهراتها بازداشت و شکنجه شدهاند و به خصوص کسانی که جانشان را از دست دادهاند بسیار غمگین و متاثر هستم، بطوریکه این غم بزرگ هرگز از دلهای ما پاک نخواهد شد. من با بند بند وجودم با شما همدردم، چون از سال ۸۶ تا به حال به خاطر آزادی، عدالت و برابری در زندان این ستمگران بهسر میبرم. اما درد من این نیست، درد من از دست دادان عزیزانیست که دیگر فریاد آزادیخواهیشان را نخواهم شنید و هرگز آنها را نخواهیم دید، تنها به این دلیل که با این حکومت خونخوار همراه نشدهاند و با افتخار و سربلندی جان عزیز خویش را فدای آرمانهای آزادیخواهانه کردهاند.
ما تا زمانی که نفس میکشیم نمیگذاریم خون این جوانان پایمال بشود. من هم تا رسیدن به پیروزی در جبهه زحمتکشان و علیه ظالمان خواهم بود.
بدرود
زینب جلالیان-آذرماه ۱۳۹۸-زندان خوی
زینب جلالیان، متولد ۱۳۶۱ اهل روستای «دیم قشلاقِ ماکو» از توابع استان «آذربایجان غربی» پیش تر در ۲۰ اسفند ماه ۱۳۸۶، در سن ۲۵ سالگی از سوی اداره اطلاعات در «کرمانشاه» بازداشت و در آذرماه ۱۳۸۸، به اتهام “محاربه از طریق عضویت در گروه پژاک” در دادگاهی چند دقیقهای، غیرعلنی و بدون حضور وکیل به اعدام محکوم شد و حکم صادره از سوی دیوان عالی کشور تایید و به او ابلاغ شد.
بر اساس اعلام رسانه ها و اطلاعات به دست آمده حکم صادره علیه این زندانی سیاسی در ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۰ به حبس ابد کاهش یافت، اما تا کنون هیچ حکمی به او ابلاغ نشده و علی رغم مشکلات جسمانی از جمله اختلال بینایی و خطر از دست دادن آن، بدون حتی یک روز مرخصی همچنان در بند است و از بیماریهای عدیدهای رنج میبرد.
در ۲۰ اسفند ماه ۱۳۸۶«زینت جلالیان» در سن ۲۵ سالگی از سوی ماموران امنیتی با ضرب و شتم و به زور اسلحه در جاده کرمانشاه – سنندج بازداشت شد و سپس به بازداشتگاه ستاد خبری اطلاعات واقع در کرمانشاه (میدان نفت) منتقل گردید.
«زینب جلالیان» در طول بازداشت خود در این بازداشتگاه به مدت یک ماه علی رغم تحقیر و فحاشی تحت شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفت.
این زندانی سیاسی کُرد پس از درگیری لفظی با بازجوی خود جهت تحقیر و شکنجه روحی به «کانون اصلاح و تربیت زندان دیزلآباد کرمانشاه» که از زندان اصلی «دیزل آباد»، ۵ کیلومتر فاصله دارد منتقل و مدت ۷ سال را در آنجا سپری کرد.
«زینب جلالیان» در زمان بازداشت و پس از آن به علت شکنجههای شدید فیزیکی، از ناحیه بینایی دچار مشکل شده و از آن پس از اختلال بینایی نیز رنج میبرد.