سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، به مناسبت اولین سالگرد اعدام دو زندانی سیاسی به نام های زانیار و لقمان مرادی نامهای نوشتهاست.
حکم اعدام زانیار مرادی و لقمان مرادی زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، به همراه رامین حسینپناهی، دیگر زندانی سیاسی سحرگاه شنبه ۱۷ شهریورماه سال گذشته اجرا شد.
سعید شیرزاد به مناسبت اولین سالگرد این اعدامها نامهای سرگشاده نوشتهاست.
نسخهای از این نامه که در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفته را بخوانید:
کوسالان به ایستادگی و استقامتت رشک میورزد
میگذرد در شب آئینه رود خفته هزاران گل در سینه رود
گلبـن لبخند فردائی موج سر زده از اشک سیمینه رود
فراز رود نغمه خوان
شکفته باغ کهکشان
می سوزد شب در این میان
دایکه گیان
یکسال از پر پر شدن زانیار و لقمانت میگذرد، داغی که نه تنها فراموش نشده بلکه روز بروز بر دلم سنگین تر گشته و هر روزی که در نبودشان می گذرد؛ جای خالیشان وجودم را به آتش می کشد، آتش لبریز از خشم …
یکسال از آن روز اندوهناک می گذرد و نام زانیار و لقمان طنین انداز عاشقانه ترین چکامه های کردستان گشته، چکامه هایی از مقاومت و زندگی که برای معنا شدن آن ها، تو مادر جگرسوختهام باید قویتر از روزهایی باشی که دردها و آوارگیهای رفیق همراهات رفیق اقبال را به دوش کشیدی و پا به پایش در گریز مرگ و گلوله از او ایستادی و مبارزه کردی و گلولههای نشسته بر سینهاش را به جان خریدی و به احترام راهش امروز برای ایلام که در خودسوزی زنانش آتش میگیرد و کرمانشاه که در اعتیاد و تزریق دود میشود و کردستان که بر پشت کولبرانش گلوله باران، تو باید الگوی مقاومت باشی که مقاومت زنده گیست.
دایکه برخودان و ژیان
داغ عزیزت که ده سال درد فراغ و اسارتشان گیسوانت را به سپیدی کشاند هرگز نتوان از یاد برد ولی در پس این دلتنگیها نباید فراموش کرد زیبایی مرگی اینچنین را که برای مردم زیستن و پای چوبه دار رفتن و بوسه بر طناب دار زدن و زیباتر آنکه کردستان با تمام قامتش برای اسیران ده ساله ات، این سربداران سرافراز ایستاد و گریست و اینگونه زانیار و لقمانت دیگر تنها فرزندان تو نیستند که در نبودشان گریه بر چشمانت روا داری اینان فرزندان خلف و قهرمان خلق همیشه سرخ کردستان اند که نام کاک فوآد مصطفی سلطانی و کاک صدیق کمانگر طنین سرخ کردستان را زنده نگه داشته و ماموستا فرزاد کمانگر که عشق را برای کودکان به طلوع زیبای خورشید سپرد و شیرین علم هولی که خنده اش در پیچک گیسوان به باد سپرده اش در کوهستان، مرگ را به سخره گرفت و ئارین میرکان که در انفجار مرگ و زندهگی، زندگی را برای مردمش با خونش به فریاد کشید و رفیق گلناز که در قربانگاه فاشیسم و خائنین صخره های زیر پایش از سهمگینی قدمهایش بر خود لرزیدند و شریف باجور و رفیقان در آتش زاگراس و …
که با این فرزندان خلف در خون غلتیده ات کوسالان به ایستادگی و استقامتت رشک می ورزد.
دایکه نازاره کم
دستان خسته تو دستان آمنه ای از گلوله باران مریوان نیست، دستانیست گرچه خسته ولی پر از امید همسر و مادری عاشق مبارزه که عزیز عزیزانش، رفیق رفیقانش برای کرد نورس سنگر غزل غزل حدیث رهایی میسرود و در دوره کردن کتاب های جلد سفید، در دوباره گی جنگ و خون، و رگبار باروتی که شب از آن زیر سرب و چکمه می نالید و سزای عاشقای کرد ما گلوله های نشسته بر سینهیشان بود و نیز جگر گوشه های اسیر گشته ات که در جمعه های سرخ آزادی مثل کرد دلاور نشکستند از دشمن و در شکفتگی لاله های به خون خفته در سنگر پر ستاره ای که صدای بچه های سنندج و مریوان از پای کوه فریاد بود وقتی که هم بغضانشان به زنجیر و خون از شب سرازیر می گشت شعر و درد دیده ات به شانه های خستهات در شب زخمی ستاره ها تنها دلیل بغض در آخرین کلام زانیار بود که رفیق تا سپیده رفتن دلتنگیها و تنهایی دیده باش.(۱)
۱- پاراگراف حاضر برگرفته از ترانه های شهیار قنبری از آلبوم “اگر همه شاعر بودند” می باشد، وقتی که در تابستان ۵۸ کردستان گلوله باران می شد و کمتر شاعر یا هنرمندی بر خود میدید که برای کرد و کردستان بسراید و بخواند، شهیار قنبری عزیز و همیشه خوب سکوت را بر خود روا ندید و آوازه خوان دردها و خون های کردستان شد.
فرزند ناخلفت کمتر از هیچ-سعید شیرزاد-زندان گوهردشت شهریور ۹۸
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان که تاکنون بارها دست به اعتصاب غذاهای طولانی و مکرر زده از ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۳ در بازداشت به سر میبرد. او بیش از ۲ ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی و بدون داشتن ارتباط با خانواده و وکیل خود به سر برد.
دادگاه این فعال سیاسی، ۲۱ شهریور ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی و با حضور وکیل او امیرسالار داودی پس از گذشت پانزده ماه از تاریخ بازداشتش برگزار شد. وی در نهایت به اتهام «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل وی ابلاغ شد.
مصداق های اتهامی که در صدور رای دادگاه مد نظر گرفته شده بود عمدتا مربوط به فعالیت های مدنی وی از جمله دیدار با خانواده های زندانیان سیاسی و گزارشگری از وضعیت حقوق بشر بود.
«سعید شیرزاد» که به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شدهبود، در پروندهای دیگر در ارتباط با کمک به مردم زلزله زده “اهر” در آذربایجان شرقی، به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود و محکومیت وی به ۶ سال افزایش یافت.