شماری از درویشان گنابادی محبوس در زندان تهران بزرگ موسوم به فشافویه با انتشار نامهای دلایل عدم تجدیدنظرخواهی در حکم دادگاهشان را بیان کردند.
بنا به گزارش مجذوبان نور، این درویشان که پیشتر از حضور در دادگاه انقلاب خودداری کرده بودند دادگاه تجدیدنظر را نیز فرمایشی و نمایشی خوانده و نوشتهاند که حکومت ایران جواب سالها نامهنگاری، اطلاعرسانی، تجمعات قانونی و پیگیریهای حقوقی درویشان در دفاع از حقوق قانونیشان را با سرکوب بیشتر، سانسور شدیدتر و محروم کردن از شغل و تحصیل و بازداشت و زندانهای بلندمدت جواب داده است.
درویشان زندانی با بیان این که «حکومت جمهوری اسلامی انتظار دارد کسانی که به گواه تاریخ و اسناد میباید در جایگاه شاکی باشند در جایگاه متهم ظاهر شوند و لغویات قاضی را که از سوی مقامات امنیتی دیکته شده است دربست بپذیرند» نوشتهاند: «تقاضای تجدیدنظر از حکومتی که خود عامل بیعدالتی و آزار درویشان است از نظر ما عملی خردمندانه نیست، زیرا اگر ذرهای عقلانیت در حاکمیت وجود میداشت اوضاع مملکت به این ویرانی نبود».
متن کامل نامه ۲۵ درویش زندانی به شرح زیر است:
ما درویشان سالهاست بخت خویش را در تأمین و رعایت حقوق بنیادی و آزادیمان در این روزگار آزمودهایم و به هر راه و روشی چون نامهنگاری، تجمعات اعتراضی، اطلاعرسانی و پیگیری حقوقی در دفاع از حقوق مصرح خویش در قانون اساسی کشور و موازین و قواعد بینالمللی حقوق بشر که زیر بار تمامیتخواهی سرکوب میشد کوشیدهایم اما تنها حاصلی که بردیم مشت آهنین استبداد بر پیکرهی جامعهی درویشی بود.
در این سالها نامهنگاریهای ما با سکوت غیرمسئولانه، تجمعات ما با ضرب و شتم خشونتآمیز، اطلاعرسانیهای ما با بایکوت و سانسور شدیدتر و پیگیری حقوقیمان با محکومیت ناعادلانهی درویشان روبرو شد تا آنجا که تخریب و پلمپ خانقاهها و مجالس درویشی، محرومیت اجتماعی درویشان از کار و تحصیل و بازداشت آنها در حکومت جمهوری اسلامی به یک سنت تبدیل شد و وکلایمان نیز که در آخرین سنگر دفاع از آزادی و عدالت ایستاده بودند بازداشت و محکوم به زندان شدند.
ما موی خویش را در این راه سپید کردیم و تجربهای به بهای عمرمان اندوختیم تا مشخص شود که درخت ظلم میوه و ثمری جز ظلم نخواهد داشت و ندارد، حتی اگر با آب صلح و دوستی آبیاری شود.
نگاه امنیتی و قیممآبانهی جمهوری اسلامی تا بدانجا پیش رفت که درویشی -این مکتب کهن و دیرپای آزادیخواهی و صلحطلبی- را به زیر یوغ خویش درآورد و به مثابه جزئی از نظام حاکم، پیرو و اشاعهدهندهی آراء و عقاید خویش کند و به دنبال آن، درویشان را به بندگی و بردگی حاکمان بگمارد، اما پایمردی و ایستادگی پیر و مرشد درویشان جناب دکتر نورعلی تابنده که عمر خویش را در راه آزادی و سعادت بشر گذراندهاند و شمع صلح و خرد را در دل و اندیشهمان برافروختهاند مانع از آن شد که سعی زمامداران به نتیجه برسد. از همینرو حاکمیت دست تعرض به سوی حریم و حقوق فردی دکتر تابنده که با حقوق جمعیِ درویشان گنابادی پیوند و وابستگی دارد دراز کرد و مادامی که با دفاع مشروع و قانونی درویشان و دوستداران جناب دکتر تابنده در گلستان هفتم مواجه شد با استبدادی عنانگسیخته درویشان را مثله کرد و در نهایت جناب دکتر نورعلی تابنده را در حصر و در بازداشت خانگی برد.
حکومت جمهوری اسلامی که ماهیتش بر سرکوب بنا شده است برای ظاهرالصلاح جلوهکردن، دادگاههایی را ترتیب میدهد که صدر تا ذیل آن یک نمایش فریبنده بیش نیست و انتظار دارد کسانی که به گواه تاریخ و اسناد میباید در جایگاه شاکی باشند در جایگاه متهم ظاهر شوند و لغویات قاضی را که از سوی مقامات امنیتی دیکته شده است دربست بپذیرند.
دادگاههایی که باید با حفظ استقلال و بیطرفی و رعایت اصول دادرسی عادلانه آخرین سنگر دفاع از حق و عدالت در برابر تعدی و ظلم باشند نوبت به دگراندیشان که میرسد تبدیل به نمایشی مضحک میشوند. همین دادگاههای فلهای برای درویشانی که در حادثهی گلستان هفتم بازداشت شدند قریب به ۲هزار سال حبس، هزاران ضربه شلاق و صدها سال تبعید و محرومیت اجتماعی صادر کرده و نمونهای دهشتبارتر از آنچه در قرون وسطی برگزار میشد به نمایش گذاشته است.
وقتی که دادگاه و قضاوت و عدالت به چنین وهنی دچار میشوند انتظار بهبود داشتن از چنین حکومت تمامیتخواه و خودکامهای که مشروعیت و مقبولیت آن در انظار مردم دچار خدشه شده و از بین رفته، تجسم بیهودگی است. حاکمیت که حربهای جز پول و زور و سرکوب نمیشناسد بدیهی است که درویشان را مانند دیگر مردم به گوشهی انزوا و مرگ در فقر و فلاکت براند و یا به زندان حواله دهد. ما در دادگاههای نمایشی حکومت شرکت نکردیم تا صدای بیعدالتی و بیقانونی را رسانده باشیم و اکنون در برابر احکام ناعادلانه و غیرقانونی آن نیز اعتراضی نداریم تا بانگ عدم مشروعیت حکومتی که پای تعرض به حریم جناب آقای دکتر نورعلی تابنده گشوده را برآورده باشیم. تقاضای تجدیدنظر از حکومتی که خود عامل بیعدالتی و آزار درویشان است از نظر ما عملی خردمندانه نیست، زیرا اگر ذرهای عقلانیت در حاکمیت وجود میداشت اوضاع مملکت به این ویرانی نبود.
ما داد و اعتراض خویش را در همان شبی که در گلستان هفتم در محاصرهی نیروهای تا دندان مسلح حکومت بودیم به پیشگاه پروردگار بردیم و باور داریم داد از بیداد این نامردمانی که به خون آزادمردان آغشته است بهزودی گرفته خواهد شد.
روزی که ستم و بیخردی از میهن ما رخت بربندد و عدالت جای بیعدالتیها را بگیرد با یکدیگر در آزادی و صلح دیدار خواهیم کرد. تا آن روز فاصلهای نمانده است.
امضاء
رضا انتصاری، کسری نوری، سینا انتصاری، محمد شریفیمقدم، مرتضی کنگرلو، صالحالدین مرادی، سعید سلطانپور، مجید مرادی، بابک مرادی، سخاوت سلیمی، رضا سیگارچی، سعید دوراندیش، احمد ایرانیخواه، مجتبی بیرانوند، محمدرضا درویشی، مصطفی عبدی، مهدی مردانی راد، مهدی کیوانلو، هادی شاهرضا، جواد خمیسآبادی، رسول هویدا، اردشیر عشایری، رضا یاوری مطلق، جعفر احمدی و حیدر تیموری