۲ نوامبر، از سوی سازمان ملل روز «پایان دادن به مصونیت جنایت علیه روزنامهنگاران» نام گرفتهاست. به گزارش این سازمان در ۱۲سال گذشته نزدیک به ۱۰۱۰ روزنامهنگار کشتهشدهاند.
در سراسر جهان حرفهی روزنامهنگاری با مخاطرات مختلفی همراه است. روزنامهنگارانی که با پذیرش خطر برای خود و گاه خانوادههایشان رسول روشنیاند و با ارسال گزارشها و اخبار از منابع معتبر بر وضعیت تاریک امروز جغرافیای کشورشان نور میپاشند.
اما موضوع به همین سادگی نیست. این افراد مورد تهدید قرار میگیرند، ترور شده یا مفقود میشوند.
در ایران اما، به نظر میرسد روزنامهنگاری رنگ متفاوتتری از سایر نقاط دنیا به خود گرفتهاست. در ایران که ارگانهای وابسته به سپاه و حکومت با همین ابزار رسانه سعی بر وارونه انگاری حقیقت دارند، وظیفه یک روزنامهنگار و رسالت خبری او دو چندان میشود.
روزنامهنگاری در ایران در مورد نقض حقوق زندانیان و فعالان مدنی و به خصوص در مورد اخبار مربوط به نقض گسترده حقوقبشر، گاه بازی میان مرگ و زندگی است! بازی که به قیمت از دست دادن جان، شکنجه شدن تن، شلاق خوردن بر بدن یا زندانی و مفقود شدن یک انسان ادامه خواهد یافت.
بنا به گفته گزارشگران بدون مرز، ایران کماکان یکی از ۵ زندان بزرگ جهان برای حرفهکاران رسانههاست.
ایران در ردهبندی جهانی آزادی رسانهها در سال جاری میلادی (۲۰۱۸) در رتبه ۱۶۴ ردهبندی جهانی آزادی رسانهها در میان ۱۸۰ کشور جهان قرار گرفته و بنا به گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز (RSF) نسخه ۲۰۱۸ ردهبندی جهانی آزادی رسانهها، نشانگر افزایش کینآفرینی نسبت به روزنامهنگاران است. رویارویی آشکار علیه رسانهها از سوی برخی رهبران سیاسی تشویق میشود و خواست نظامهای اقتدارگرا در تحمیل ژورنالیسم مورد نظرشان دمکراسی را تهدید میکند.
ردهبندی جهانی آزادی رسانهها هر سال وضعیت آزادی رسانهها را در ۱۸۰ کشور جهان نشان میدهد.
گزارشگران بدون مرز گفتهبود که از سال ۲۰۰۲ که ردهبندی جهانی آزادی رسانهها انتشار یافته است، ایران هیچگاه ردههای آخر جدول و همسایگی در جوار بدترینها را ترک نکرده است. فرا رفتن یک رده نیز نه پیشرفت که در اصل به دلیل بدتر شدن وضعیت دیگر کشورهای است. در سال ۲۰۱۷ ایران همچنان یکی از ۵ زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران و شهروند خبرنگاران بود. هیچ تغییر ملموسی در عرصه آزادی اطلاع رسانی و آزادی رسانهها مشاهده نشد. از تاریخ۱۱ دی ۱۳۹۶ (اول ژانویه ۲۰۱۷ ) بیش از بیست روزنامهنگار و و پنجاه شهروند خبرنگار بازداشت شدند. شماری از آنها به صورت موقت و در انتظار صدور حکم دادگاه تجدید نظر با وثیقههای سنگین آزاد شدهاند. تاثیر این بازداشتها افزون بر ایجاد وحشت و عدم امنیت شغلی، تحمیل خودسانسوری به این روزنامهنگاران و همکاران آنهاست. با وجود مقاومت و پرداخت هزینهای سنگین، اما این رسانهها امکان و ابزار انجام وظیفه خود یعنی اطلاعرسانی آزاد و مستقل را از دست دادهاند. آخرین ضربه در تحکیم قانونهای آزادی ستیز و سانسور بیشتر، دولت جمهوری اسلامی لایحه سازمان نظام رسانهای جمهوری اسلامی را آماده کرده است. این قانون افزون بر کم داشتهای حقوقی و ناکارایی آن برای جامعه ایران، اما میخواهد روزنامهنگاران را نیز به کارمندان دولت تبدیل کند. اینگونه امروز در ایران و در پی سرکوب نظاممند رسانهها و روزنامهنگاران این شهروند خبرنگاران هستند، که مرکز مبارزه برای اطلاعرسانی آزاد و تغییر دمکراتیک هستند. دهها تن از آنها در زندان بسر میبرند.
در این مدت سرکوب آزادی اطلاعرسانی در مرزهای کشور محدود نمانده است. جمهوری اسلامی ایران همواره به بزک کردن چهرهاش در جهان توجه داشته است و اینگونه رسانههای جهانی و به ویژه رسانههای فارسی زبان در خارج از کشور نیز قربانی سرکوب و تهدید و سانسور شدهاند.
در بیانیهی سال گذشته گزارشگران بدون مرز این سازمان غیردولتی، ضمن انتقاد از وضعیت آزادی مطبوعات در ایران آمده بود که در دو دهه گذشته “دستکم ۳۵۰ رسانه توقیف شده است و بیش از ۸۰۰ روزنامهنگار و شهروند خبرنگار احضار، بازداشت و بازجویی شده اند”.
این سازمان مدافع آزادی مطبوعات گفتهبود که در دو دهه اخیر، همچنین در ایران “بیش از ۵۰۰” روزنامهنگار و شهروند خبرنگار “محاکمه و به حبسهایی از ۳ ماه تا ۱۹ سال زندان محکوم شدهاند”.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران نیز اعلام کردهبود «وضعیت آزادی رسانهها و مطبوعات در دولت حسن روحانی پیشرفت چندانی نکرده است. این انجمن غیردولتی که دفترش در شهر نیویورک آمریکاست در گزارش جدید خود به افزایش فشار بر روزنامهنگاران ایرانی در داخل و خارج از این کشور، نظارت بر عملکرد آنها در فضایی همراه با ارعاب و تهدید و بسته شدن پیام رسانهایی چون تلگرام اشاره کرده است. کمیته حمایت از روزنامهنگاران از رئیسجمهوری ایران خواسته به تعهداتش درباره آزادی مطبوعات پایبند باشد. در ابتدای گزارش این انجمن که ماموریت خود را دفاع از روزنامهنگاران و رسالت حرفهای آنها تعریف کرده آمده “حسن روحانی پنج سال پیش با وعده به تلاش برای آزادی مطبوعات وارد انتخابات و پیروز آن شد”.»
در جدول کمیته حمایت از روزنامهنگاران، تعداد روزنامهنگاران زندانی در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) و به هنگام پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۳۵-۵۰ نفر گزارش شده که با آغاز به کار دولت حسن روحانی به ترتیب در سال ۹۳ به ۳۰؛ سال ۹۴ به ۱۹؛ سال ۹۵ به ۸ و سال گذشته (۱۳۹۶) به ۵ نفر کاهش یافته است. با وجود این تهیهکنندگان این گزارش به ممنوع بودن قلم زدن در حوزههای مربوط به سپاه پاسداران، شورای نگهبان یا قوه قضاییه ایران اشاره کردهاند و آن را دلیلی از “بسته ماندن و سانسور رسمی در فضای مطبوعات” در ایران دانستهاند. همزمان در این گزارش از افزایش دسترسی مردم ایران به گوشیهای تلفن همراه هوشمند که امکان دسترسی به رسانهها، ارتباطات بین فردی و زمینه شهروند-خبرنگاری را توسعه میدهند، به عنوان یک شاخص قابل توجه یاد شده است. بنابر این گزارش در حالی که تعداد دارندگان موبایل های هوشمند در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) حدود ۵۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه بوده در سال ۲۰۱۶ (دو سال پیش) این تعداد به بیش از ۸۰ میلیون گوشی رسیده است.
در ادامه این گزارش هم چند روزنامهنگار ایرانی مقیم خارج از این کشور ضمن اشاره به محدودیتهای فراوان برای فعالیت روزنامهنگاری تحقیقی و آزاد در ایران به نتایج ادامه فضای همراه با ارعاب و تهدید اشاره کرده و “خودسانسوری” در میان روزنامهنگاران داخل ایرانی را یکی از عواقب ادامه چنین شرایطی دانستهاند.
در ایران اما روزنامهنگارانی وجود دارند که به دلیل آنچه توهین به مقدسات خوانده میشود مورد بازداشت، ارعاب یا تهدید قرار گرفتهاند و در برخی از موارد با احکام زندان مواجه شدهاند.
به عنوان نمونه میتوان به شماره ۴۱۱۵ روزنامه ابتکار که روز یکشنبه ۲۹ مهرماه منتشر شده اشاره کرد که در آن مطلبی به قلم «پویان خوشحال» با تیتر «بیماری در کمین زائران بیملاحظه» به چاپ رسید که شامل توصیههای بهداشتی در طول «پیادهروی اربعین» پرداخته شده بود. در این گزارش به جای واژه «شهادت»، نویسنده از کلمه «درگذشت» برای کشتهشدن امام حسین استفاده کرده است.
در پی اعلام جرم دادستانی علیه خبرنگار روزنامه «ابتکار» به اتهام نوشتن مطلبی علیه «امام حسین»، امام سوم شیعیان، سردبیر این روزنامه عذرخواهی و اعلام کرد با نویسنده این گزارش قطع همکاری کرده است. پویان خوشحال در حال حاضر در بازداشت بسر میبرد.
دیگر روزنامهنگاری که اخیرا در ایران بازداشت شده بود میتوان به امیرحسین میراسماعیلی، روزنامهنگار روزنامه جهان صنعت، اشاره کرد که ۲۰ تیرماه ۹۷، در پی انتشار توییتی درباره کمک کمیته امداد امام خمینی به مردم غزه، بازداشت و به زندان تهران بزرگ (فشافویه) منتقل شد و چهارشنبه ۱۷ مردادماه ۹۷ با قید وثیقه آزاد شد.
اما حرفه روزنامهنگاری در ایران فقط به بازداشت ختم نمیشود.
فرشید هکی، فعال مدنی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود که به طرز مشکوکی به قتل رسید و رسانهها و شبکههای اجتماعی مرگ او را “فجیع” خواندند.
روزنامهنگارانی هم بودهاند که در جریان موسوم به قتلهای زنجیرهای کشته یا مفقود شدند و پروندهی آنها پس از گذشت قریب به ۲۰ سال کماکان نکات مبهم بسیاری دارد.
محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، اعضای کانوان نویسندگان ایران و داریوش و پروانه فروهر، رهبران حزب ملت ایران، ۴ قربانی قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷ در تهران هستند که از سوی رسانهها به قتلهای زنجیرهای معروف شد. وزارت اطلاعات ایران با انتشار بیانیهای گفتهبود که گروهی از کارکنان “خودسر” این وزارتخانه در قتل این ۴ منتقد و دگراندیش دست داشتهاند. قتل محمد شریف، نویسنده و مترجم و از اعضای دفتر تدوین مجموعه آثار علی شریعتی که ۹ آذر ۷۷ ناپدید و جسد او در ۱۶ آذر همان سال در پزشکی قانونی پیدا شد و همچنین پیروز دوانی که سوم شهریور همان سال مفقود شد و هرگز اثری از او پیدا نشد. هر چند از سوی حکومت جمهوری اسلامی، جزو پرونده قتلهای زنجیره ای محسوب نشد.
از دیگر فعالان در این حوزه می توان به ستار بهشتی وبلاگ نویس و جمال حسینی روزنامه نگار اشاره کرد.
ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویسی بود که روز نهم آبان ۹۱ به دلیل نوشتن مطالبی در نقد حکومت، از سوی پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران) دستگیر و چهار روز بعد از آن یعنی سیزدهم آبان در زندان زیر شکنجه کشته شد.
جمال حسینی نیز روزنامهنگاری بود که پس از خروج از کشور به فعالیتهای خود در حوزه حقوق بشر ادامه داد تا زمانی که پلیس ترکیه جسد وی را در اتاق کارش در حالی که قطراتی از خون بر صورت و برخی نقاط منزل وی دیده میشد، در چهاردهم مرداد ۱۳۹۳ یافت. دلیل قطعی مرگ جمال حسینی هیچگاه برای افکار عمومی روشن نشد.
اقبال مرادی، نیز از فعالان سرشناس سیاسی کُرد و از مدافعان حقوق بشر مخالف اعدام، ساکن پنجوین کردستان عراق بود که «هدف حمله تروریستی قرار گرفت و جان باخت.
پیکر بیجان او حوالی ساعت ۲۳:۳۰ سهشنبه شب ٢٧ تیرماه۱۳۹۷، در اطراف رودخانه پینجوین شناسایی شد و به گفته شاهدان عینی «بر روی بدن اقبال مرادی اثر سه گلوله دیده شد.»
اقبال مرادی، یکی از اعضای کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، کانون مدافعان حقوق بشر کردستان و و عضو جمعیت حقوق بشر کردستان بوده که از سال ۱۳۸۷ در راهاندازی کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی و نیز برپایی کمپینهای مختلف در زمینههای پاسداشت حقوق بشر، مخالفت با اعدام و انتقال اخبار زندانیان و پناهندگان سیاسی به رسانهها نقش اساسی داشت.
او در سالهای اخیر از طریق همکاری با روزنامهنگاران و رسانههای مختلف، در رساندن اخبار زندانیان سیاسی به خبرگزاریهای حقوق بشری نقش به سزایی را ایفا کردهبود.
ابعاد “ترور” شخصی چون اقبال مرادی روشن میکند که حتی کسانی که شاید نام آنها به عنوان روزنامهنگار شناخته شده نباشد، اما چون در همین ارتباط فعالیت داشتهاند با چه خطراتی مواجه هستند.
روشن است، نوشتاری که خواندید به همه موارد تحت عنوان آنچه به روزنامهنگاران گذشته نپرداخته و نام بسیاری از روزنامهنگارانی که به هر نحو مورد ستم واقع شدهاند، از قلم افتادهاست. روزنامهنگارانی که به دلیل مواجهه با خطر یا احکام حبس، زندان و شلاق تن به تبعید اجباری سپرده و از کشور خارج شدهاند.
افرادی که در کشور به این حرفه مشغولند و با تهدید و شکنجه و حبسهای طویل المدت روبهرو شدهاند و خانوادههای آنها نیز به طرق مختلف مورد آسیبهای جسمی، روحی و روانی شدید قرار گرفتهاند.
با این وجود و با همه خطری که برای روزنامهنگاران در ایران و خارج کشور وجود دارد چه چیزی در این حرفه یافت شده که کماکان عدهای به این موضوع میپردازند و در رسالت حرفهای خود کوشش میکنند؟!
«کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» نیز که به دیدبانی، گزارشگری و واکنش طبیعی به موارد نقض حقوق بشر در ایران و همچنین تلاش برای تاثیرگذاری جهت تغییر و بهبود وضعیت حقوق بشر در این جغرافیا میپردازد در تلاش است تا تصویر واقعی از وضعیت زندانیان، زندانها، زندانبانان و ناقضان حقوق بشر را به دنیا مخابره کند و همچنین با استفاده از ایدههای انسانی و خلاقانه، حکومت را متوجه عواقب خطرناک نقض گسترده حقوق شهروندانش کند.
این کمپین در انتها، دوم نوامبر را که از سوی سازمان ملل روز «پایان دادن به مصونیت جنایت علیه روزنامهنگاران» نام گرفتهاست، به همه همکاران خود در سراسر جهان و همه نهادهای حقوق بشری که در همین حوزه فعالیت دارند یادآور شده و تبریک گفته و امید داریم با سیر آگاهی رسانی و تلاشهای صورت گرفته همگانی، روزی شاهد پایان دادن به نقض حقوق بشر در جغرافیای ایران باشیم. آرزویی که دست نیافتنی نیست.
«داریوش عدیم عضو کمپین دفاع از زندنیان سیاسی و مدنی»
منابع: بیبیسی- صدای آمریکا- گزارشگران بدونمرز-کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی