از طرح اتهام علیه فعالان محیط زیست تا فاجعه زنده‌گیری گورهای ایرانی

این روزها خبر مرگ گورخرهای ایرانی در میان فعالان محیط زیست و حامیان حقوق حیوانات، در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخلی و خارجی، در حالی در صدر اخبار قرار گرفته که شماری از فعالان محیط زیستی کماکان با اتهاماتی گوناگونی در بازداشت بسر می‌برند.

روز دوشنبه ۹ مهرماه ۹۷ معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست خبر انتقال و زنده‌گیری ۷ گورخر از ۱۰ گورخری که از زیست‌کره توران به پارک ملی کویر منتقل شده بودند را داد.

حمید ظهرابی گفته بود “تعداد ۱۰ گورخر در این فرایند، زنده گیری شده‌اند که متاسفانه حین انتقال سه گورخر تلف‌ شد (!) اما هفت گور به ‌سلامت به مقصد رسیده‌اند. ”
وی دلیل مرگ یکی از گورخرها را حساسیت به «آتروفین» (داروی بیهوشی ) اعلام کرد و در مورد تلف شدن، دو گور دیگر گفت که در حین انتقال تلف‌ شده‌اند.”

احمد رادمان، رئیس اداره پارک ملی توران نیز در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در سمنان گفته بود: از جزئیات و دلایل تلف شدن این گورخرها خبری نداریم؛ اما گورخرها از پارک ملی توران صحیح و سلامت منتقل شدند.

وی اظهار کرد: طی اطلاعی که داشتیم، تا گرمسار وضع گورخرها خوب بوده است و بعد از آن را دیگر خبری ندارم!

اما شرایط سایر گورهای منتقل شده چندان هم پایدار نبود و در شبکه های اجتماعی به سرعت خبر مرگ ۵ گورخر از ۱۰ گورخر منتشر شد که همین موضوع واکنش شدید حامیان محیط زیست و کاربران فضای مجازی را در پی داشت.

پروژه انتقال ناموفق و مایوس کننده ۱۰ رأس گورخر ایرانی که یک نر بالغ نیز جزو آن‌ها بوده است، با هدف زادآوری این نوع گونه جانوری کمیاب و در آستانه انقراض، در حالی اجرا شد که پنج رأس ازجمله نر زادآور گروه بر اثر بی‌توجهی‌های مجریان پروژه تلف شدند.

محمد سعیدی، مدیرکل دامپزشکی استان سمنان به خبرگزاری فارس می گوید: اثرات بیماری در آنها دیده نشد و با اشاره به اینکه داروهای بیهوشی دوز مصرفی خاصی برای حیوانات دارد، اضافه کرد: باید این میزان دوز رعایت شود؛ اگر درست استفاده نشود، امکان وارد آمدن شوک به حیوانات وجود دارد و برخی از داروهای بیهوشی در بعضی گونه‌ها نباید استفاده شود و مواردی از این گونه بحث‌ها امروز وجود دارد.

سعیدی گفته که این اقدام محیط‌زیست در انتقال گورخرها بدون اطلاع دامپزشکی بوده است.

محمد سعیدی معقتد است که به احتمال زیاد یکی از دلایل تلف شدن گورخرها ضربه‌هایی است که به سر حیوان حین انتقال وارد شده»؛ اما دلایل دیگر برای تلف شدن این گورخرهای کمیاب را نیز رد نمی‌کند: “بنا بر تصاویر موجود، گویا پوشش حداقلی در قفس‌های انتقال گورخرها وجود داشته است و از طرفی این تعداد تلفات برای انتقال گونه‌ای جانوری از نقطه‌ای به نقطه دیگر در هیچ جای جهان وجود ندارد.”

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان گفت: علت های تلف شدن پنج گورخر آسیایی در این استان با گمانه زمینی بر سه محور در دست بررسی است.

عباسعلی دامنگیر، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سمنان، روز پنجشنبه ۱۹ مهرماه در حضور خبرنگاران اظهار داشت: سه عامل خطای نیروی انسانی، ابتلا به بیماری شاربن یا همان سیاه زخم و تزریق بیش ازحد داروی بیهوشی (در اصطلاح اور دوز) به عنوان علت های تلف شدن گورخر ها در حال بررسی است.
وی ادامه داد: براساس تحقیقات انجام شده، بیماری سیاه زخم علت مرگ گورخرها نبوده و احتمال ابتلا به این بیماری منتفی شده و ۲ علت دیگر در حال بررسی و پیگیری است.
وی افزود: ۱۰ راس گورخر هفته گذشته از پارک ملی توران در شاهرود به پارک ملی کویر مرکزی در گرمسار با هدف معرفی مجدد گونه به زیستگاه قبلی منتقل شد که متاسفانه پنج راس تلف شدند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست سمنان یادآور شد: یک راس گورخر در ابتدای عملیات زنده گیری به دلیل حساسیت به داروی بیهوشی تلف شد و ۲ راس دیگر از گورخرها در حین انتقال به پارک ملی کویر مرکزی در گرمسار و ۲ راس دیگر نیز ۴۸ ساعت پس از عملیات زنده گیری تلف شدند.

عباسعلی دامنگیر، بابت مرگ گورخرها اظهار تاسف کرد و معاون محیط زیست طبیعی آن استان را از سمتش عزل کرد.

اما برای کاربران شبکه های مجازی، فعالان حقوق حیوانات و حامیان محیط زیست، این عذرخواهی و برکنار نمودن معاون محیط زیست طبیعی کفایت نمی کند و واکنش‌های مختلف دوستداران محیط‌زیست و حافظان حیات‌وحش را برانگیخته است.

در همین خصوص سری زدیم به برخی کاربران در توییتر و هشتگ گورخر را دنبال کردیم، تا به بخشی از آنچه اتفاق افتاده بپردازیم.

زهرا کشوری، خبرنگار بوم پاد(نگهبان طبیعت) و فعال محیط زیست در رشته توییت هایی نوشته است : به رغم ادعایی که سازمان محیط زیست در هر دوره ای داشته، کارشناسان سازمان در حساس ترین برهه ها نشان داده اند که چیزی از احیا، حیات وحش و بیماری هایش نمی دانند، مثال زیاد است از مرگ ماریتا یوز بافق که به دلیل عفونت روده مرد تا…اما من فقط به پروژه احیا ببرهای سیبری اشاره میکنم.

خانم کشوری پروژه احیای ببرهای سیبری را معامله سیاسی ایران و روسیه دانست و ادامه داد: «البته که معامله سیاسی ایران و روس بود. به گفته محمدباقر صدوق معاون وقت محیط زیست، روسیه از ما پلنگ می خواست و در ازایش ببر می داد! حتی ایران پیشنهاد ایجاد فرصت مطالعاتی برای دانشجویان ایران رو داد اما مرغ روسها یه پا داشت! ببر می دیم پلنگ می گیریم!»

این فعال محیط زیست نوشت: «۲ببر بدون قرنطینه باحضور رییس وقت محیط زیست محمدی زاده، یکراست از فرودگاه به پارک ارم آورده شدند تا ارم به جهنم گربه سان ها تبدیل شود! رییس پارک ملی ارم در گفتگو با خودم(تهران امروز) اعلام کرد که ببرها تا به دنیا آمدن توله ببرمهمان پارک خواهند بود! مگه ببر ماده بارداره؟»

اما موضوع این بود که ببر باردار نبود، بلکه روس ها ببری از دل باغ وحش را با ایران غالب کردند (انداخته بودند): “همه متعجب بودیم.روس ها به جای۲ببر به ما دو و نصفی ببر داده بودند. در کمال تواضع هیچ حرفی هم نمی زدند. بعدها هوشنگ ضیایی ابستن بودن ببر رو رد کرد. بله ، ببر آبستن نبود. روس ها پلنگ از طبیعت ایران گرفته بودند و از دل باغ وحش به ما ببر داده بودند.”

گزارشی از زهرا کشوری: “ببر ماده سیبری آبستن نیست

بعدها از سوی کارشناسان خارجی گفته شد که ببرها به نوعی بیماری مشترک بین انسان و ببر مبتلا شده اند “مشمشه”

زهرا کشوری: “چون بیماری مشمشه بین انسان و حیوان مشترک بود.حتی میگفتند میتواند یک محله را درگیر کند.کارشناسان محیط زیست حتی حاضر نشدن بگویند پوست تاکسیدرمی شده ببر را چه کسی به پردیسان آوردامامیگفتند میترسد که به مشمشمه مبتلا شده باشد! در اولین گام ۱۱تا۱۴گربه سان باغ وحش ارم(شیر) معدوم شدن”

“اما مشمشه از کجا آمد؟ از گوشت الاغی که به زور به ببرها خوراندند. روس ها فهرست بلند بالایی از خوردنی های جورواجور را با ساعت مشخص به کارشناسان ایرانی دادند تا منوی غذای ببرهای آموری باشد اما مسئولان باغ وحش۳روز ببرها را گرسنه نگاه داشتند تا آنها مجبور شدند و به گوشت الاغ رضایت دادند!”

خیلی از موضوع گورها دور نشویم:

یکی از کاربران نوشته: “با این حساب اگر محیط زیست دست از سر حیات وحش برمی داشت احتمالا تلفات کمتری را شاهد بودیم. چندی پیش هم فیلم زنده گیری افتضاح توله خرس را دیدیم و پلنگ و … بابا دست بردارید از سر این چارتا حیوان وحشی که مانده”

سیاوش در این مورد به نکته ی ظریفی اشاره کرد: «حالا هی اعلام کنین علت مرگ این گورخرهای زیبا در دست بررسیه بعدش هم مشمول‌مرور زمان میشه و فراموشی.»

برای برخی کاربران توییتر هم این موضوع دست آویزی برای تمسخر و طعنه و کنایه به سیاست های حکومت جمهوری اسلامی شده که حتی امکان انتقال چند گورخر را هم ندارند، موضوعی که به گفته کارشناسان محیط زیست و متولیان حیات وحش از اهمیت بالایی برخوردار است و نیاز به تخصص و دانش بالایی دارد.

در انتها، بهتر است بدانیم گورخر ایرانی ، چه نوع حیوانی است و چرا تا این حد اهمیت یافته است؟!

بر اساس برخی یافته‌ها، گورخر ایرانی با نام لاتین Equus hemionus onager زیرگونه‌ای از گورخر آسیایی است که می‌توان از آن با عنوان «آرامِ دوست‌داشتنی کویر» هم یاد کرد.

«هوشنگ ضیایی» در کتاب «راهنمای صحرایی پستانداران ایران» که در سال ۱۳۸۷ از سوی انتشارات کانون آشنایی با حیات‌وحش به چاپ رسیده است، می‌گوید: برخی از محققان گورخر ایرانی را زیرگونه‌ای به نام Ehemionus onager می‌دانند؛ ولی اخیراً عده‌ای از محققین به این نتیجه رسیده‌اند که گور ایرانی گونه‌ای به نام (Eonager) است که نمونه تیپ آن اولین بار از اطراف قزوین گزارش شده است.

ضیایی در ادامه به بیان مشخصات گورخر ایرانی می‌پردازد و می‌نویسد:‌ گور ایرانی شباهت زیادی به الاغ دارد؛ ولی قدری از آن بزرگ‌تر است. گوش‌ها بلند، باریک و نوک‌تیزند. سم‌ها پهن‌تر از الاغ بوده و دم بلند و نیمه انتهایی آن موهای بلندی دارد. رنگ پشتش زرد متمایل به نارنجی، پایین بدن، پهلوها و کفل‌ها سفید متمایل به زرد است. یال سیاه‌رنگی روی گردن و نوار قهوه‌ای تیره‌ای در پشت دارد که تا دم ادامه می‌یابد.

امروز اینکه دغدغه‌های تکثیر و توجه به گورخر ایرانی از کجا آغاز شد، اهمیت زیادی در فهم مسأله چرایی بازتاب قابل توجه اتلاف پنج رأس گورخر ایرانی دارد؟

این دغدغه گویا از نقطه‌ای آغاز شد که کارشناسان محیط‌زیست به این نتیجه رسیدند که خطر انقراض در کمین زردِ زیباست.

بررسی‌ها نشان می‌دهد گورخر ایرانی به‌شدت در معرض خطر انقراض قرار گرفته و تنها حدود ۶۰۰ رأس از آن باقی مانده است که با هر شیوه‌ای باید ضامن زیست و تکثیر آنها بود و این البته که دغدغه کمی نیست.

اینک دیگر خبری از جمعیت شاد و خرامان گورخر آسیایی در خاورمیانه، آسیای میانه و چین نیست و فقط زیرگونه مهم و کمیابی از نوع ایرانی آن، تنها در منطقه خارتوران شاهرود و بهرام گور شهرستان نی‌ریز باقی مانده است که آن هم با بی‌تدبیری‌های اخیر بیم نقصان در حفاظتشان بیش از گذشته می‌رود.

هوشنگ ضیایی، کارشناس محیط‌زیست می‌گوید: گورخر ایرانی در گذشته به تعداد زیاد در حاشیه کویر مرکزی از شمال زابل تا خراسان، سمنان، جنوب ورامین، قزوین، دشت‌های مجاور پارک ملی کلاه قاضی و گاوخونی در استان اصفهان، سیرجان و بافت در استان کرمان، بهرام گور در استان فارس، ابرقو، هرات و نایبندان در استان یزد وجود داشته است. تعدادی نیز در اواسط دهه ۵۰ در منطقه خوش ییلاق واقع در شاهرود رهاسازی شدند.

مدت آبستن گورخر ایرانی حدود یک سال است که در آن، تنها یک بچه می‌زاید و طول عمر گور حدود ۴۰ سال است.

طبق آمارهایی که از سال ۱۳۵۶ وجود دارد، در پارک ملی کویر چیزی حدود ۲۰۰ رأس گورخر ایرانی در آن زمان وجود داشته است که تعدادشان با دلایل مختلفی به‌سرعت کاهش یافته است.

بررسی‌های حدود هفت سال بعد در پارک ملی کویر نشان می‌دهد در سال ۱۳۶۳ فقط سه رأس گورخر ایرانی در منطقه چاه غرغره مشاهده شده است که خبر خوبی برای دوستداران محیط‌زیست نیست.

بدتر از این، اطلاعات محیط‌بانانی بود که می‌گفتند از سال ۱۳۶۳ به بعد هیچ گورخر ایرانی‌ای را در پارک ملی کویر ندیده‌اند.

نسل گورخر ایرانی بی‌تردید امروز در معرض انقراض قرار دارد؛ گونه‌ای ارزشمند و زیبا که با رویه کنونی، به‌زودی با ما خداحافظی می‌کند. مدیران محیط‌زیست می‌گویند گورخر ایرانی در سال ۱۳۹۳ تنها در دو استان سمنان و فارس دیده شده است.

کارشناسان محیط‌زیست به تقسیمات چهارگانه‌ای از گونه‌های جانوری می‌پردازند که هر یک تعاریف خاص خود را دارد؛ آنها گونه‌های مختلف جانوری را در معرض خطر شدید، گونه‌های آسیب‌پذیر، گونه‌های مورد حمایت و گونه‌های در معرض خطر تهدید انقراض دسته‌بندی می‌کنند.

شوربختانه باید گفت که گورخر ایرانی بر اساس این تقسیم‌بندی‌ها، در رده گونه‌های در معرض خطر شدید انقراض جای می‌گیرد و بیم نابودی آن می‌رود.

آخرین نمونه‌ها از گورخر ایرانی در سال ۱۳۶۳ در پارک ملی کویر مشاهده شده است و گفته می‌شود نسل این جانور کمیاب امروز در این پارک از میان رفته است.

موضوع زنده گیری گورخرهای ایرانی که برخی مدافعان حقوق حیوانات از آن به عنوان “فاجعه” یاد می کنند، در حالی اتفاق افتاد که قریب به ۹ماه از بازداشت شماری از فعالان محیط زیست می گذرد.

کاووس سیدامامی، سام رجبی، هومن جوکار، نیلوفر بیانی، مراد طاهباز، طاهر قدیریان، امیرحسین خالقی و سپیده کاشانی، از کارکنان و مدیران موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بودند که چهارم و پنجم بهمن ماه ۱۳۹۶ از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شدند. خبر بازداشت آنها به دلیل فشارهای امنیتی بر خانواده های شان مسکوت ماند، اما با جان باختن کاووس سیدامامی در زندان اوین، اسامی برخی از بازداشت شدگان به رسانه ها راه یافت.

عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران،به خبرنگاران گفته بود که فعالان بازداشت‌شده به استفاده از پروژه‌های محیط زیستی به عنوان پوشش برای جمع‌آوری اطلاعات راهبردی طبقه‌بندی‌شده متهم هستند.

سازمان دیده‌بان حقوق بشر گفته بود که هشت فعال محیط زیستی که در ایران تحت بازداشت خودسرانه قرار گرفته بودند هشت ماه پس از بازداشت و بدون اتهاماتی مشخص همچنان در بازداشت به سر می‌برند و مقامات ایرانی باید یا آنها را فوراً آزاد کنند یا به آنها اتهامات مشخصی وارد کنند و مدارکی برای توجیه بازداشت متداوم آنها ارائه کنند.

محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری درباره شنیده‌ها مبنی بر اتهام‌های سنگین برای این پنج نفر به کمپین حقوق بشر در ایران گفته: «شخصی در دادسرا به برخی از خانواده‌ها گفته که این چند نفر متهم به فساد فی‌الارص هستند، اما من کاملا تکذیب می‌کنم. برای اینکه یکی دیگر از مقامات قضایی گفت اتهام این بچه‌ها درجه سه است. در حالی که مجازات درجه یک شامل حال مرتکبین جرم فساد فی‌الارض می‌شود. تحلیل من این است کسی که این ادعا را مطرح کرده می‌خواسته خانواده‌ها را بترساند تا سریع‌تر از بین ۲۰ وکیل مورد تایید قوه قضاییه وکیل انتخاب کنند چون خانواده‌ها تا به حال وکیل‌های پیشنهادی خودشان را معرفی کرده‌اند.»

پرونده بازداشت شدگان محیط زیستی هشت متهم دارد که برای ۵ متهم کیفرخواست صادر شده اما بر اساس آنچه غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه گفته، دادستان تهران به کیفرخواست های صادره ایراداتی گرفته و پرونده این افراد را برای رفع نواقص به دادسرا بازگردانده است.

خانواده‌های فعالان محیط زیست بازداشتی سه‌شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷ طی انتشار نامه‌ای خطاب به حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی فعالان محیط زیستی شدند که در بازداشت به می‌برند.

پیش از این برخی فعالان محیط زیست، در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌بودند و بنا به گفته نزدیکان آنها، آثار شکنجه بر بدن آنها کاملا مشهود بود.

یک منبع مطلع، شنبه ۱ تیرماه ۹۷ گفته بود: «یکی از نزدیکان فعالان محیط زیست گفته است که در حین ملاقات، متوجه شکستی دندان فرد بازداشتی شده و یکی دیگر از آنها بر روی بینی‌اش آثار کبودی و زخم کاملا مشهود بود.»

موضوع بازداشت فعالان محیط زیست، پس از انتشار خبر مرگ کاووس سید امامی، استاد ۶۴ ساله دانشگاه و فعال محیط در بازداشتگاهی در ایران به رسانه‌ها راه یافت. یک‌روز پس از انتشار این خبر از سوی خانواده سید امامی، دادستان تهران با تایید مرگ این استاد دانشگاه در بازداشتگاه، علت مرگ را خودکشی اعلام کرد.

اما پیام درفشان، وکیل خانواده کاووس سیدامامی، چهارشنبه ۳۰ خرداد ۹۷، از علت مرگ این فعال محیط زیستی  به علت خفگی در زندان خبر داد و گفت: «گزارش نهایی پزشکی قانونی درباره علت مرگ کاووس سیدامامی وصول شده و در این گزارش آمده که جای کبودی دور گردن وی وجود دارد».

این وکیل دادگستری  گفته بود “پزشکی قانونی در گزارش خود علت مرگ را خفگی و فشار بر روی گردن اعلام کرده است” وی اضافه کرد: «در فیلمی که به ما نشان دادند، دوربین آن قسمتی را که مرگ اتفاق افتاده است، نشان نمی دهد.”

کاووس سیدامامی، سام رجبی، هومن جوکار، نیلوفر بیانی، مراد طاهباز، طاهر قدیریان، امیرحسین خالقی و سپیده کاشانی، کارکنان و مدیران موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» چهارم و پنجم بهمن ماه ۱۳۹۶ بازداشت شدند. خبر بازداشت آنها به دلیل فشارهای امنیتی بر خانواده های شان مسکوت ماند، اما با جان باختن کاووس سیدامامی در زندان اوین، اسامی برخی از بازداشت شدگان به رسانه ها راه یافت.

کاووس سیدامامی، استاد جامعه‌شناسی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق و مدیر عامل موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود که ۴ بهمن ۱۳۹۶، از سوی ماموران سپاه پاسداران بازداشت شد و ۱۹ بهمن‌ماه، خانواده‌اش، از مرگ او با عنوان «خودکشی» مطلع شدند.

رامین سیدامامی فرزند کاووس سیدامامی، خواننده‌ای که با نام کینگ‌رام در میان ایرانیان شناخته می‌شود، یکی از اولین افرادی بود که دلیل اعلام شده از سوی مسئولان قضایی یعنی خودکشی را باور نکردنی خواند. این خواننده روز ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ در اینستاگرام و توییتر خود نوشت: «خبر مرگ پدرم، کاووس سید امامی، برایم باور کردنی نیست. کاووس در ۴ بهمن دستگیر شد و ناگهان از دادسرا مادرم، مریم ممبینی، را جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ احضار می‌کنند و خبر مرگ همسرش را به او می‌دهند. می‌گویند خودکشی کرده.. هنور باور نمی‌کنم. نمی‌کنیم.»

گفتنی است، پس از انتشار خبر خودکشی کاووس سیدامامی، خانواده این فعال محیط زیستی، صبح روز ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، قصد خروج از کشور را داشتند، که ماموران گیت امنیتی فرودگاه امام خمینی تهران با ضبط پاسپورت مریم ممبینی همسر کاووس سید امامی از خروج وی، جلوگیری کردند و تنها به رامین و مهران، دو پسر کاووس سیدامامی اجازه خروج از ایران را دادند. به دنبال این اقدام مریم ممبینی، همسر کاووس سیدامامی به دلیل فشارهای روحی شدید، در بیمارستان بستری شد.

«داریوش عدیم»

منابع: خبرگزاری فارس-ایرنا-خبرفارسی-توییتر و شبکه‌های مجازی

 

بدون دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید

خروج از نسخه موبایل