انسانهای آزادیخواه هیچوقت نمیتوانند در برابر ظلم و بیعدالتی سکوت کنند و این نشانهی این است که احساس عشق به بشریت در باطنشان زنده و در این راه با بخشیدن جانشان از ارزشهای انسانی دفاع میکنند.
پاراگراف بالا بند اول نامهی قدردانی “دایه آمنه” یا همان “آمنه قادری” است، خطاب به همهی کسانی که با ابراز محبتشان در طول این مدت همراه وی بودند.
آمنه قادری، همسر اقبال مرادی، فعال حقوق بشری که چندی پیش در پنجوین کردستان عراق، مورد سوءقصد قرار گرفت و مادر زانیار مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام است.
دایه آمنه در بخشی از نامهاش با اشاره به شعله پاکروان، مادرِ ریحانه جباری، زینب جلالیان، تنها زندانی زن محکوم به حبس ابد، گلرخ ابراهیمی ایرایی، آتنا دائمی و تمامی زنانیکه در سایهی حکومت جمهوری اسلامی حق زیستن ندارند گفت: «شما فریادها و آلام من را به خوبی درک میکنید.»
وی در انتهای نامهاش نوشت:«از همهی عزیزانی که با ابراز محبتشان تسلای دل من و فرزندانم بودند صمیمانه قدردانی میکنم.»
متن کامل نامه دایه آمنه که در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفتهاست را بخوانید:
انسانهای آزادیخواه هیچوقت نمیتوانند در برابر ظلم و بیعدالتی سکوت کنند.
و این نشانهی این است که احساس عشق به بشریت در باطنشان زنده و در این راه با بخشیدن جانشان از ارزشهای انسانی دفاع میکنند.
بدون شک اقبال مرادی یکی از افرادی است که تمام عمر خود را صرف مبارزه برای تحقق آرمانهای خلق نمود و چهل سال در این راه بدون وقفه و خستگیناپذیر برای آرزوهای ملتش و آزادی خلقهای تحت ستم کوشید و در این راه به فرهنگ مقاومت و فداکاری رسیده و در پایان به فراز رسید.
درس تسیلم نشدن و مقاومت را به ما آموخت. ما خود را موظف به پاسداری از آرمانهایش دانسته و من و فرزندانم، مبارزات جان باخته راه آزادی، اقبال مرادی را اساس زندگیِ مبارزاتی خود قرار داده و تا رسیدن به اهدافش از پای نخواهیم نشست.
درهر برههای از زمان که دشمنان، خلق و ارزشهای جامعه را هدف قرار دادهاند، همیشه زنانِ پیشگام و جانفدا سعی در دفاع از آن ارزشها داشتهاند.
مدام در مقابل یورشی که بر جامعه اعمال شده، خود را مسوول دانسته و برای خنثی کردن این حملات با اراده پولادین خود قدم در راه مبارزه نهادهاند و همزمان برای دفاع از کرامت و شان انسانی خود حاضر به جان فدا نمودن بودهاند.
آری این حقیقتِ زندگی زن متعهد است.
خانم شعله پاکروان، مادرِ دختری که به دلیل دفاع از خود و ارزشهای والایش، حق زندگی از وی سلب شد، احساس من را که سالهاست با کابوس اعدام فرزندم به سر میبرم درک میکند.
همچنین رفیق زینب جلالیان، زنی که به اتهام مبارزه در راه رسیدن به زندگی آزاد، به حبس ابد محکوم شده و در حال مقاومت است.
گلرخ و آتنا که به دلیل دفاع از حقوق شهروندیشان به زندان های طولانی مدت محکوم شدهاند نیز خبر از قلب بی تاب فرزندم دارند.
شما و تمامی زنانیکه در سایهی حکومت جمهوری اسلامی حق زیستن را نداشته و بالاجبار با چشم فرو بستن بر حق زندگی آزادانه حبس و تلخیهای آن را چشیدهاند شریک تلخیهای روزگار مائید.
شما فریادها و آلام من را به خوبی درک میکنید.
با این توصیف، عزیزان من، ما نیز چون هر انسانی حق زیستن آزاد را دارا هستیم و بهسان یک زن و مانند یک مادر، حق زندگی کردن با فرزندان و همسر خود را داریم. اما این حق از ما سلب شده است.
این برای ما ثابت شده است که در طول تاریخ زنانی که سختی مبارزه برای آزادی را چشیدهاند، سمبول فدارکاری و آزادی و حقیقت خواهند بود.
به همین دلیل است که دشمن از اتحاد ما بیم دارد. ولی دشمنان بدانند که با کشتن و شکنجه و زندانی کردن ما، نمیتواند اراده ما را ضعیف کند، چرا که صدای حقیقت رساتر از صدای شلاق جلاد است.
چرا که هنوز وجدانهای بیدار، زندهاند.
چرا که زنانی همچون ریحانه هنوز نفس میکشند؛ زنانی مانند آتنا و گلرخ فراوانند؛ مقاومانی چون زینب و زانیار بیشمارند؛ مادرانی چون من و خانم شعله بینهایتند، پدرانی نظیر اقبال کثیرند.
تاریخ آزادیخواهی ثابت کرده که ما هر چهقدر قربانی دهیم، اراده و امید به موفقیتمان و روحیه دادخواهیمان تواناتر خواهد شد و امیدمان افروختهتر و چشمانمان به افق پیروزی روشن است.
به این دلیل اتحاد فکری و ذهنی ما (خلقها) اراده پیشروی را در ما فزونی میبخشد.
در پایان از همهی عزیزانی که با ابراز محبتشان تسلای دل من و فرزندانم بودند صمیمانه قدردانی میکنم.
آمنه قادری (مادر زانیار مرادی)-چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۷
«زانیار مرادی»، زندانی سیاسی کُرد، فرزند «اقبال مرادی» متولد ۶۶ ساکن شهر «مریوان»، در ۱۴ مردادماه ۱٣٨٨، توسط نیروهای «اداره اطلاعات شهر مریوان» بازداشت شد و به بازداشتگاه «ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سنندج» منتقل شده است.
او پس از تحمل شکنجههای جسمی و روانی، به «بند ۲۰۹ زندان اوین» منتقل گردید و پس از نزدیک به یک ماه و نیم حبس، بدون برخورداری از حق ملاقات و تماس با خانواده در «شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران» به ریاست «قاضی صلواتی» و به اتهام “قتل پسر امام جمعه مریوان” و “عضویت در حزب کومهله” محاکمه و به اعدام محکوم شد. اعتراض این زندانی به حکم صادره، بینتیجه بوده و در ۱٨ تیرماه ۱٣۹۰، پس از بررسی پرونده از سوی «دیوان عالی کشور» این حکم تایید و یک روز پس از آن به «دایره اجرای احکام زندانی رجایی شهر کرج» ابلاغ شد.
وی در حال حاضر در زندان رجاییشهر به سر میبرد.