وضعیت جسمانی ظفرعلی مقیمی، یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده که در زندان فشافویه تهران در اعتراض به حصرخانگی رهبر دراویش، بازداشت صدها درویش و صدور حکمهای سنگین برای آنها در اعتصاب غذا (تر) به سر میبرد، وخیم گزارش شده است.
مرجان مهاجر همسر ظفرعلی مقیمی با اظهار نگرانی از وضعیت بحرانی همسرش در پی اعتصاب طولانی مدت غذا به کمپین حقوق بشر در ایران گفت: «همسرم دچار افت فشار خون و کاهش شدید قند خون است و حدود ۴۰ کیلو هم در این مدت وزن کم کرده. او فقط چای شیرین و آب میخورد و تاکنون چندین بار به بهداری زندان و دو بار به بیمارستان امام خمینی منتقل شده است اما همچنان از شکستن اعتصاب غذا امتناع میکند.» به گفته همسر آقای مقیمی او دو روز قبل از دادگاه تجدیدنظرش از بیمارستان امام خمینی به زندان اوین منتقل شده است.»
هچنین خانم مهاجر با اظهار اینکه دادگاه تجدیدنظر همسرش در تاریخ یکشنبه ۲۱ مرداد ماه در شعبه ۳۴ دادگاه تجدیدنظر برگزار شده است به کمپین گفت: «قاضی دادگاه به همسرم گفته به شرط شکستن اعتصاب غذا در حکمش تخفیف داده میشود.»
اما ظفرعلی به قاضی گفته چرا باید اعتصابش را بشکند وقتی نه تنها برای هیچکدام از خواستههایش جوابی نگرفته بلکه در ادامه سرکوب دراویش، برای آنها در دادگاههای غیرعادلانه احکام سنگین و نامنصفانه صادر شده است.»
خانم مهاجر گفت: «ما کلا امیدی نداریم که دادگاه تجدیدنظر به حکم او تخفیفی بدهد. این حکمها فلهای از قبل تعیین شده است.»
ظفرعلی مقیمی، متولد سال ۱۳۶۱، درویش گنابادی و دانشجوی دکتری متالوژی دانشگاه امیرکبیر است. آقای مقیمی در غروب ۳۰ بهمن ماه ۹۶ به همراه دهها درویش دیگر که در مقابل منزل نورعلی تابنده رهبر دراویش در خیابان گلستان هفتم پاسداران در اعتراض به حبس خانگی او تجمع کرده بودند بازداشت و روانه زندان شد.
آقای مقیمی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، اخلال در نظم عمومی و تمرد از فرمان نیروی انتظامی به هفت سال حبس، دو سال تبعید به روستای زهک در استان سیستان و بلوچستان، دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و دو سال ممنوعیت خروج از کشور متهم شده است. ظفرعلی مقیمی به حکم خود اعتراض کرده و اکنون در مرحله تجدیدنظر است.
مرجان مهاجر درباره روند دادگاه و حق داشتن وکیل به کمپین گفت: «همسرم حق انتخاب وکیل برای خودش داشته و وکیل انتخابیش در دادگاه تجدیدنظر همراه با او شرکت کرد. اما در جریان فضای دادگاه نیستم چون فقط به من اجازه داده شد که بیرون سالن منتظر بمانم.»
خواسته ظفرعلی مقیمی در پی اعتصاب غذایش، پایان حصر خانگی نورعلی تابنده، رهبر دراویش و آزادی تمام دراویشی است که در پی تجمع ۳۰ بهمن ماه بازداشت شدهاند.
ظفرعلی مقیمی پیش از این نیز یک بار در سال ۱۳۹۰ در جریان تجمع گسترده دراویش گنابادی در اعتراض به جلوگیری از دفن اموات دراویش در مزار سلطانی بیدخت همراه با بسیاری از دراویش دیگر بازداشت شد.
در اردبیهشت ۹۰ صدها درویش گنابادی در شهر بیدخت در نزدیکی گناباد در شمال شرقی ایران در اعتراض به جلوگیری از ادامه دفن اموات دراویش در یک قبرستان به نام «مزار سلطانی بیدخت» دست به تجمع زدند. در ان زمان مقامات اعلام کرده بودند دراویش گنابادی حق ندارند دیگر اموات خود را در مزار سلطانی دفن کنند. آنها دلیل آن را تهدید بهداشت عمومی اعلام کرده بودند.
ظفرعلی مقیمی به همراه عده زیادی دیگر از دراویش در این تجمع که از سوی ماموران نیروی انتظامی به خشونت کشیده شد دستگیر شدند. آقای مقیمی در این پرونده به اتهام اخلال در نظم عمومی به شش ماه حبس، ۵۰ ضربه شلاق و یک سال تبعید به کلات نادری محکوم شد که هر سه حکمش به طور کامل اجرا شد.
مرجان مهاجر به کمپین گفت: «من چارهای جز همراهی همسرم ندارم. او دارد از جانش مایه میگذارد و خواستههایش هم طبیعی و قانونی است. هرچند که میدانم خواستههایش در این شرایط که دراویش زندانی با حکمهای سنگین مواجه هستند اجابت نمیشود. من خودم در همان شب ۳۰ بهمن ماه بازداشت شدم. ۱۸ ساعت در بازداشتگاه وزرا بودم و در همان مدت بیعدالتیها را دیدم. به گردن همه ما یک پلاکارد انداختند که رویش نوشته شده بود: جرم درویشی. من علیه این ناعدالتی با همه رسانهها صحبت میکنم اما متاسفانه کسی از داخل با من تماس نگرفته، توجهی از داخل به ما نشده بنابراین من مجبورم برای شنیده شدن صدای همسرم حرف بزنم.»
دراویش گنابادی روز سیام بهمن ۹۶ در اعتراض به محاصره خانه نورعلی تابنده، رهبرشان در خیابان هفتم پاسداران تهران تجمع کردند که این تجمع با دخالت نیروی انتظامی و ماموران لباس شخصی به خشونت کشیده شد. در آن شب و صبح روز بعد طبق گفته فرهاد نوری، سخنگوی دراویش بش از ۳۰۰ درویش بازداشت شدند و دهها نفر از آنها به دلیل شدت ضرب و شتم پس از بازداشت به چهار بیمارستان منتقل شدند. همه آنها پس از مداوا سرپایی و بقیه بازداشتیها به دو زندان اوین و فشافویه منتقل شدند و زنان نیز به زندان قرچک فرستاده شدند.
تاکنون برخی از آنها آزاد شدهاند و عده زیادی با حکمهای سنگینی در دادگاه بدوی مواجه شده و اکنون در انتظار رای نهایی در دادگاه تجدیدنظر هستند.