شمار زیادی از فعالان مدنی، سیاسی و خانواده های آن ها از گلرخ ایرایی، کنشگر مدنی خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، در هفته ای که گذشت تا ۱۵ فروردین ۱۳۹۷، شمار زیادی از فعالان مدنی، سیاسی و حتی مردم عادی طی نامه های مختلف به گلرخ ایرایی که از ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ در اعتصاب غذا به سر می برد، خواستند، اعتصاب غذای خود را بشکند.
آتنا دائمی و گلرخ ایرایی در اعتراض به انتقال ۴ بهمن ۱۳۹۶ به زندان قرچک ورامین همراه با ضرب و شتم و فحاشی از سوی مأموران امنیتی دربند دو الف سپاه مستقر در زندان اوین، از ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ با انتشار نامهای اعتصاب خود را اعلام کردند. این دو کنشگر مدنی با بیتوجهی مسوولان قضایی نسبت به اعتصاب غذای در زندان شهر ری (قرچک)، از ۲۱ بهمن با پرهیز از خوردن مایعات، اعتصاب غذای خود را به اعتصاب خشک تبدیل کردند.آتنا دائمی پس از ۶ روز از آن به اعتصاب غذای خشک خود پایان داد، ولی گلرخ ایرایی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد.
رسانه های حقوق بشری بر اساس اخبار گوناگون به دست آمده، وضعیت جسمی گلرخ ایرایی را وخیم گزارش کرده اند. گفته شده وی به علت وخامت حالش به بیمارستان منتقل شده است.
گلرخ ایرایی همسر آرش صادقی به اتهام نوشتن داستانی منتشر نشده، که در آن مجازات سنگسار را محکوم کرده بود، به ۳ سال زندان محکوم شده است.
سازمان عفو بینالملل، پیشتر، ۱۸ اسفند۱۳۹۶ از وضعیت نگهداری آتنا دائمی و گلرخ ایرایی، دو فعال مدنی زندانی در ایران به شدت انتقاد کرد و آزادی فوری و بدون قید و شرط آنها خواستار شد. عفو بینالملل نوشت “آتنا دائمی و گلرخ ایرایی در قرنطینه زندان قرچک در شرایطی نامناسب و غیربهداشتی نگهداری می شوند و دسترسی آنها به بیرون از زندان محدود است.”
در هفته ای که گذشت، کمپینی در تلگرام راه اندازی شد. در این کمپین، خانوادههای زندانیان عقیدتی، سیاسی و گروههای مختلف مردم از گلرخ ایرایی خواستند، به اعتصاب غذای خود پایان دهد. تعداد کسانی که تاکنون این درخواست را امضا کردهاند، قریب به هفتصد تن رسیده است. همچنین فعالان سیاسی، مدنی و برخی از زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها، از جمله «مجید اسدی»، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، «سعید اوحدى»، سرپرست و از گویندگان رادیو فرهنگ گوتنبرگ، «مریم اکبری منفرد»، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، «فرهاد سلمانپور ظهیر»، فعال مدنی و افشاء کننده کلاهبرداری ١۵٠ میلیون دلاری مکارم شیرازی، «امیرنوذر نوریپور» (شاعر، نویسنده، زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی)، «سعید بحر عمانی» (زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی)، «شهین مهینفر» مادر جانباخته راه آزادی (امیرارشد تاجمیر) نیز از جمله افرادی هستند که درخواست خود را مبنی بر پایان اعتصاب غذای گلرخ ایرایی منتشر کردهاند.
قریب به ۷۰۰ تن از خانوادههای زندانیان عقیدتی، سیاسی، فعالان مدنی و کنشگران سیاسی، در نامهای از گلرخ ایرایی ابراهیمی خواستند با پایان دادن به اعتصاب غذای خود «حکومت را در این فرایند حذف خاموش مخالفان و وحشتآفرینی ناکام بگذارد.»
متن این نامه در ادامه آمده است:
«در مارس ۱۹۸۱ بابی ساندز اعتصاب غذای تاریخی خود را آغاز کرد. دولت وقت بریتانیا حاضر به پذیرش خواستهای بابی ساندز و دیگر زندانیان جمهوریخواه نشد. کلیسا خواهان دست کشیدن او از اعتصاب شد. ساندز در پاسخ به کلیسا گفت: «از دولت انگلیس بخواهید که دست از سر ما بردارد. به دولت انگلیس فشار بیاورید.» سرانجام بابی ساندز پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا در روز ۵ می ۱۹۸۱ و در سن ۲۷سالگی در زندان بلفاست درگذشت. گزارش اصلی پزشکی قانونی، مرگ او را «خودکشی» و ناشی از «گرسنگی خود تحمیلی» اعلام کرد که بعداً با اعتراض خانوادههای اعتصابکنندگان علت را به «گرسنگی» تغییر داد.
شرح بالا مربوط به واکنش یک کشور دموکراتیک به اعتصاب غذاست: گرسنگی خودتحمیلی، خودکشی، و…
آیا شما از نظامی چون جمهوری اسلامی ایران چشمداشت رفتار متمدنانهتری دارید؟ شاید سابقه واکنش نظام به اعتصاب غذاهای اغلب فریبکارانه برخی از اعضای خوان گسترده انقلاب در دعوای خانوادگیشان شما را به اشتباه انداخته است.
امروز که نظام دیگر حتی تلاشی برای سرپوش گذاشتن با عنوان خودکشی ندارد و زحمت توجیه خبر مرگ زندانیانی چون محمد راجی و علی سواری زیر شکنجه را به خود نمیدهد، گمان میکنید نگران مرگ عزیزان ما در نتیجه اعتصاب غذا است؟
برعکس، امروز نظام از آنجایی که خود را در لبه پرتگاه میبیند، نه تنها از هیچ جنایت و شرارتی ابا ندارد، بلکه می خواهد به این وسیله ترس و تردید بیافریند تا سنگی در راه قیام مردم برای بازپسگرفتن ایران انداخته باشد.
از اینرو ما از گلرخ ایرایی میخواهیم با پایان دادن به اعتصاب غذای خود، حکومت را در این فرایند حذف خاموش مخالفان و وحشتآفرینی ناکام بگذارد.»
شما می توانید اسامی مورد نظر را از اینجا دانلود کنید.
در ادامه این روند، مجید اسدی، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج، ۱۵ فروردین ۱۳۹۷، در نامهای سرگشاده، گلرخ ایرایی را عنصر مقاومت خطاب کرد و نوشت: «اندیشیدن به شرایطی که در آن قرار داری چالش برانگیز است، جنگی است از گونه “بود” یا “نبود”.»
متن نامه مجید اسدی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر:
گلرخ عزیز!
اندیشیدن به شرایطی که در آن قرار داری چالش برانگیز است، جنگی است از گونه “بود” یا “نبود”.
تاب و تب و جدیت تو فراتر از مرزهای دوستی، هر کس را به ورطه انتخابی تعیینکننده میکشاند.
آخر، عنصر مقاومت اینگونه است، خاصه آن که زن باشی آن هم در سرزمینی که در آن زن بودن خود به تنهایی پلیدترین شر است و مستوجب بالاترین شکنجه و نفرین. وقتی قلمات را شکستند و قفل بر دهانت زدند، گریبان چاک کرده و به میدان تاختی تا جانات شعلهی آتش عصیانت و نفیر بلند دهانات باشد در نبردی نابرابر و رودررو، که سرنوشت آن را اراده تو رقم میزند.
راستی آیا میان کار تو و آن زنی که خالی از هول و هراس، رخ در رخ ماموران ناجور بالا و پست قامت یک ابتذال را در وسط خیابان به ریشخند میگبرد، شباهتی نیست؟
گرچه گفتهاند و میگویند اما کاری از آن دست که تو میکنی در ستایش مرگ نیست چرا که، هیبت زنجیر و زندان را شکستن و بر جبر کور ممنوعیت تاختن تا شعله حقیقت خاموشی نگیرد، همان سرود تقدیس زندگی است.
هر چند ذره ذره از جسمات آب میشود و این همه، فهم آن را برای هر غایب میدان و نشستهای دشوار میکند که شاید به همدلی حتی بگویند: “با مرگ نحس پنجه میفکن” اما یک روح بیقرار چه کند که دیگر کمترین تاریکی را برنمیتابد و هرچه از زور ظلم و ستم پنهان شده در پوستین قوانین و دم و دستگاه دیوانی، برایش به قفسی تنگ میماند که بر پرواز مهر ممنوع میزند و امروز تو را فراتر از آنچه در گذر این سالها شناختهام میبینم. حتی اگر اکنون به اعتصابت پایان دهی دیگر صحنهای که آفریدی برای همیشه ثبت خواهد ماند.
استوار بمانی
«مجید اسدی – زندان گوهردشت / چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۷»
سعید اوحدى، سرپرست و از گویندگان رادیو فرهنگ گوتنبرگ نیز از جمله کسانی است که در متوقف ساختن اعتصاب غذای گلرخ ایرایی نامه ای را منتشر کرده است.
سعید اوحدی، یک نسخه از این نامه را در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار داد. متن کامل آن در ادامه آمده است:
با درود و سرود بر تو اى نازنین دخت برومند ایرانزمین ، اکنون صداى رساى دادخواهی تو را کمتر وجدان بیدار و انسان دوستى است که نشنیده باشد.
گلرخ جان تو کارى کردى کارستان و آنچه را که پیش از این ما فکر میکردم فقط در داستانهاى حماسى و پهلوانى میتوان شاهد آن بود ، تو با دل استوارى و پایدارى به واقعیت جارى تبدیل نمودى و در این راستا باز هم بیشتر به وجودت نیازداریم تا بتوانیم در کنار تو جنبش دادخواهى را هر روز بارورتر کنیم، پس بمان و آرمان انسان دوستانه ات را همرا با آرش جان صادقى همسر گرامى و دلبندت ادامه بده ، و سرانجام این خواسته جمعى از فعالین مدنى و سیاسى را پاسخ مثبت بده و اعتصاب غذاى خود به پایان رسان
«سعید اوحدی، گوتنبرگ سوئد»
فرهاد سلمانپور ظهیر، فعال مدنی و افشاء کننده کلاهبرداری ١۵٠ میلیون دلاری مکارم شیرازی در زمان دولت احمدینژاد نیز به گلرخ ابراهیمی، نامهای نوشت. نسخه کامل آن در ادامه آمده است:
درودی به بلندای قامت استوارت
گلرخ عزیز، من به خواهش و تمنای تو آمدهام، من به دست بوسی آمدهام تا که در این سال جدید زیباترین هدیه را از تو بگیرم، گلرخ جان به پاهای استوارت بوسه میزنم و در مقابل اراده و شجاعتت سر تعظیم فرود میآورم و عاجزانه از تو تقاضا میکنم که به اعتصاب غذایت پایان دهی و خودت را برایمان حفظ کنی.
اگرچه شیر سلطان جنگل است، اما اگر در محاصره دهها کفتار گرفتار شود، کاری از پیش نمیبرد! ای شیرزن بزرگ و مبارز، تو اکنون در محاصره صدها کفتار انساننما گرفتار شدهای و اگر قرار باشد شیرزنان و شیرمردان سرزمینمان هریک در گوشهای به دستان کفتار صفتان، از پای در بیایند پس چه زمانی قرار است من و تو ما شویم و در روز آزادی وطن اشک شوق بریزیم؟
گلرخ جان، این سرزمین برای در هم کوبیدن صف شغالهای حکومتی به لشگری از شیرزنان و شیرمردانی چون تو و همسرت (آرش صادقی) نیاز دارد، پس التماست میکنم که به اعتصاب غذایت پایان دهی و بمانی برایمان.
«فرهاد سلمانپور ظهیر-١٣٩٧/٠١/١۴»
امیر نوذر نوریپور (شاعر، نویسنده، زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی) هم از جمله کسانی است که از گلرخ ابراهیمی ایرایی برای متوقف ساختن اعتصاب غذایش قلم به دست گرفت و شعری خطاب به گلرخ ایرایی اینگونه نوشت:
تبر به دست آمدند، ایستادیم..
تبرمان زدند، ایستادیم..
وقتی هم افتادیم، ایستاده افتادیم..
ایستادن میراثمان بود و هست.
بایست گلرخ، بلند شو و بایست!
قاضی و قساوت قلم هم قسماند!
در فکر نفوذ تیشهها در قلماند!
جانانه بمان مبارز هم بندم!
این مضحکهها برای حذف تو کماند!
از دیگر کسانی که برای متوقف کردن اعتصاب غذای گلرخ ایرایی تلاش کرد و نامه ای برای توقف اعتصاب غذای گلرخ ایرایی، منتشر کرد، سعید بحر عمانی (زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی) است.
متن کامل نامه سعید بحر عمانی (زندانی سیاسی سابق و فعال مدنی):
یاهو
بنام خداوندگار آفرینش
درود بر شیر بانویی بحق ایرانی گلرخ نازنین
در این وانفسای ایران ما که سرزمینمان مملو از نعمات و برکات خدادادی است که متاسفانه از بیخردی و دشمنی محض به هرز میرود
شجاعت متایی بسیار نایابی است و منفعت طلبی و خود بزرگ بینی بسیاری از رجال سیاسی تا آحاد ملت به دردی بیدرمانی مبدل گشته است
گلرخ عزیز ایران ما در شرایطایست که کسانی مثل شما و آرش جان صادقی دری نایاب و گرانبها برای این خاک ویرانید و با نهایت افسوس کسانی بر این آب و خاک مسلط و مسٸولند که بوی از شفقت و گذشت و مهر نبردهاند
در این شرایط کنونی ایران و باتوجه به تحولات منطقه و جهان دورنمایی روشنی برای تمامیت خواهان حاکم بر خاک ما به هیچ وجه دیده نمیشود لذا حفظ امثال شما برای آینده ایرانمان شدیدا ضروریست، بنابراین از شما عاجزانه درخواست دارم به اعتصاب خود پایان داده و بسیاری را از نگرانی برهانید
با آرزوی آزادی و سربلندی شما و مابقی زندانیان عقیدتی و سیاسی
«سعید بحرعمانی ( شوان رهجو )»
شهین مهینفر، مادر جانباخته راه آزادی (امیرارشد تاجمیر) به گلرخ ابراهیمی برای متوقف ساختن اعتصاب غذایش نوشت “فریادت، فریاد میلیونها انسان بیگناه به زنجیر اسارت گرفتار وطن است. دردت را درد میکشیم به وسعت درد ایران بیپدر شده.”
متن کامل دلنوشته شهین میهنفر خطاب به گلرخ ایرایی:
در خلوتت / سنگسار را تقبیح کردی و مشت و لگد سارت کردند استخوانهای ظریف و نحیف از اعتصاب غذایت، یکبهیک، با سنگ تحقیر و نامهربانی له شد.
غافل که تو آتشی هستی که از خاکسترت میلیونها گلرخ سر برخواهند آورد.
پهلوان من /قهرمانان داستان زندگی سراسر دردت، آرش، آتنا، سهیل، زینب و….چشم براه تواند تا برگردی.
حقوق بشر کشک است، دلسوزی سیاستمداران جهان بیترحم کشک است، فقط فریاد تو در سکوت، حقیقت دارد.
فریادت، فریاد میلیونها انسان بیگناه به زنجیر اسارت گرفتار وطن است.
دردت را درد میکشیم به وسعت درد ایران بیپدر شده.
مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی در حمایت از گلرخ ایرایی طی نامهای اعلام کرد “به مدت سه روز دست به اعصاب غذا می زند” و با ارسال پیامی خطاب به گلرخ ابراهیمی گفت “خواهرم، گلرخ عزیزم، آری ما با درد زاده شدیم و درد و رنج بخشی جداییناپذیر از زندگی ماست. دستانت را به من بده تا قلبهایمان را به هم پیوند بزنیم و از این فصل گذر بکنیم و با آرامشی به اعماق اقیانوسها و به وسعت آسمانها، سیاهیها را از تن کلمات پاک کنیم.”
متن کامل نامه مریم اکبری منفرد را بخوانید:
آزادی امروز یک روز به ما نزدیکتر شده است
به راستی که چه درماندهاند آنهایی که چشم تنگشان را به پنجرههای روشن و آفتابگیر کلبههای کوچک دیگران دوختهاند و سر سفرههای خوشبختی دیگران همچون صیادی گرسنه و شکمپرورانه نشستهاند.
گلرخ عزیزم، ایامی را به یاد دارم که آرش در اعتصاب غذا بود و تو محکم و استوار بدون درخواست ملاقات یا تماس تلفنی صبورانه با دلی پرتلاطم در انتظار روزهای پیش رو لحظه شماری میکردی.
آری عزیزم؛ مستبدان و ستمگران تاریخ پرنده سعادت دیگران را نمیتوانند به دام بیاندازند و در قفس محبوس کنند و مملو از عقدههای حقارت با مشقتی استخوانشکن میکوشند از ما موجودی افسرده و بیمار و ذلیل بسازند.
آنها چیزی نمیخواهند جز اینکه ظل کینه و نفرت بر دیوار کوتاه کلبهی روشن ما بیفتد و همه چیز را کدر کند.
خواهرم، گلرخ عزیزم، آری ما با درد زاده شدیم و درد و رنج بخشی جداییناپذیر از زندگی ماست.
دستانت را به من بده تا قلبهایمان را به هم پیوند بزنیم و از این فصل گذر بکنیم و با آرامشی به اعماق اقیانوسها و به وسعت آسمانها، سیاهیها را از تن کلمات پاک کنیم.
شاید سخت، شاید دردمندانه، شاید رنجآور ولی بدون شک به درستی زندگی خواهیم کرد؛ ما بر این درد پیروز خواهیم شد.
آزادی امروز یک روز به ما نزدیکتر شده است.
شنیدهام با توجه به اینکه بیش از ۶۰ روز از اعتصاب غذای گلرخ در زندان جهنمی قرچک گذشته، او نه توان راه رفتن دارد و نه توان حرف زدن و بیش از ۲۰ کیلو وزن کم کرده است.
در حمایت از او و درخواست او برای برگشت به اوین از تاریخ ۱۵ فرودین ماه ۱۳۹۷، به مدت سه روز اعتصاب غذا میکنم و از تمامی وجدانهای بیدار و مجامع بینالمللی و حقوق بشری درخواست دارم برای نجات جان گلرخ اقدام فوری بکنند.
«مریم اکبری منفرد زندان اوین بهار ۹۷»