«محمد امین آگوشی» معلم بازنشسته و زندانی محبوس در زندان مرکزی تبریز صبح امروز یکشنبه ۱۴ شهریورماه به مرخصی اعزام شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «محمد امین آگوشی» پیش تر به همراه «ایرج محمدی» و «احمد پولادخانی» اهل پیرانشهر، به اتهام “جاسوسی به نفع حکومت اقلیم کردستان” و “محاربه از طریق همکاری با گروههای معاند نظام” در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد.
«محمد امین آگوشی» پس از تحمل بیش از ۷ ماه و ۲۰ روز انفرادی و بازجویی در قرارگاه رمضان وزارت اطلاعات در شهرستان ارومیه و همچنین تحمل ۸ ماه بازداشت با قرار وثیقه ی ۱۵۰ میلیون تومانی از سوی شعبه ی ۲ بازپرسی دادسرای نظامی ارومیه (سازمان قضایی نیروهای مسلح) که از سوی بازپرس پرونده آقای «باغبان» صادر شده بود، آزاد شد.
او در اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ پس از حضور در شعبه دوم دادسرای نظامی شهرستان ارومیه به ریاست «حافظ غفاری» و قاضی «صمیمی» مورد تفهیم اتهمام قرار گرفت و متهم به محارب شناخته شد و به زندان ارومیه منتقل گردید.
او پس از تحمل چهار ماه زندان و همچنین ۵ جلسه دادگاه از سوی «حافظ غفاری» به اعدام از طریق تیرباران محکوم شد.
حکم صادره در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور به ریاست «محمد سلیمی» عینا تائید شد، اما مجددا در سال ۱۳۸۹ پرونده جهت اعاده ی دادرسی به جریان افتاد و با ارجاع به شعبه سی و یکم دادگاه نظامی، او به همراه دو متهم دیگر به تحمل ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان زاهدان محکوم شد.
«محمد امین آگوشی» در نهایت درمرداد ماه ۱۳۹۱ به زندان مرکزی زاهدان تبعید شد.
این زندانی سیاسی کُرد چندی پیش با عنوان بخشیدە شدن دو سال از میزان حبس باقیماندەاش بە مناسبت ٢٢ بهمن، در روز سهشنبه ١٨ بهمنماه ۱۳۹۴، از زندان آزاد شد.
او در همان زمان در گفتگویی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» از دریافت نامهای در ٢٧ بهمنماه ۱۳۹۴، جهت گذراندن باقیمانده دوران محکومیت خود در زندان تبریز و معرفی خود در ۳ فروردینماه ۱۳۹۵، به این زندان خبر داد و عنوان بخشیدە شدن دو سال از میزان حبس باقیماندەاش بە مناسبت ٢٢ بهمن را دروغی از سوی مسوولین دانست.
«محمد امین آگوشی» در فروردین ماه سال جاری به بند ۱۲ نظامیان زندان تبریز منتقل شده بود.
در ۵ فروردینماه سال جاری ، «محمد امین آگوشی» به همراه «ایرج محمدی» جهت ادامه حبس به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
او در بدو ورود به زندان تبریز، “بدون رعایت اصل تفکیک جرائم به بند سارقین زندان مرکزی تبریز منتقل شد و از حقوق اولیه و انسانی خود در زندان از سوی مسوولین محروم بود و با وجود ابتلا به بیماریهای متعدد از حق داشتن پتو و لوازم اولیه محروم مانده بود و به ناچار بر روی موزائیکهای سرد سالن میخوابید.”