در پی تعیین مبلغ ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه از سوی دادستان جهت اعزام «سهیل عربی» زندانی محبوس در زندان اوین به مرخصی و عدم تهیه مبلغ از سوی خانواده در مهلت تعیین شده، علی رغم گذشت ۳ سال از مجموع ۷ سال محکومیت ناعادلانه این زندانی، پس از درخواست مجدد این زندانی همچنان با ممانعت مسوولین جهت اعزام به مرخصی و یا آزادی مشروط روبرو است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «سهیل عربی» متولد ۳۰ مردادماه ۱۳۶۴، متاهل و دارای یک فرزند دختر با نام «روژان» است که در ۱۱ مرداد ماه سال جاری وارد هشتمین سال از زندگی خود شد و تمام تلاش «سهیل» پس از گذشت ۳ سال حبس شرکت در مراسم جشن تولد دخترش بود که با ممانعت مسوولین جهت اعزام به مرخصی روبرو شد.
«سهیل عربی» پیش تر به همراه همسرش «نسترن نعیمی» در آبانماه ۱۳۹۲، از سوی «قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران» بازداشت شد. همسر او پس از گذشت چند ساعت آزاد شد، اما او مدت ۲ ماه را در سلول انفرادی تحت بازجویی قرار گرفت.
پس ازگذشت دو ماه بازجویی از سوی اطلاعات سپاه او ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ۱۲ ﺩﺍﺩﺳﺮﺍﯼ “ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ” ﺑﻪ ﺷﺮﺡ زیرﺗﻔﻬﯿﻢ ﺍﺗﻬﺎﻡ شد :
“ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﺒﻠﯿﻐﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﺑه استناد ﻋﮑﺲ ﻫﺎ ی تهیه شده توسط او ﺍﺯ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۸، ﺳﺮﮐﻮﺏ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺘﺮﺽ از سوی ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺞ ، عکس هایی با ﺳﻮﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ در خصوص ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﮔﺸﺖ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ، ﻓﻘر، ﺍﻋﺘﯿﺎﺩ… و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ”
“ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﮐﻼ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺁﻣﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺻﺮﻓﺎ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ” .
“ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﮔﺬﺍﺭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﺝ ﮐﺎﺭﯾﮑﺎﺗﻮﺭ
“
“ﺍﻫﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺕ” ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﮐﻼ ﺻﺮﻓﺎ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ ﻭ ﺑﺎﺯﻧﺸﺮ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﮐﻤﺘﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻘﺎﻻﺗﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﮑﻮﻻﺭﯾﺴﻢ ﺭﺍ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﺎﺯﭘﺮﺳﯽ «سهیل عربی» سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد ﻭ در ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ۱۳۹۳ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ جهت ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ “ﺳﺐ ﺍﻟﻨﺒﯽ” ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ۷۱ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ «ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ» ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪ .
او در نهایت آذرماه ۱۳۹۳ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ کیفر ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ، ﺣﮑﻢ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﺩﻭ تن ﺍﺯ ﻣﺴﺘﺸﺎﺭﺍﻥ «ﺳﻬﯿﻞ ﻋﺮﺑﯽ» به اتهام “سبالنبی” (دشنام به پیامبر) ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ .
.ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻭﮐﻼﯼ او ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﻭﺟﺎﻫﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﺼﺪﺍﻕ دشنام ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺻﺮﻓﺎ ﻧﻘﺪ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ از سوی وکلا ارائه شد .
ﺍﻣﺎ ﻗﺎﺿﯽ تجدید ﻧﻈﺮ «ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺯﯾﻨﯽ» ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ کرد ﺑﻠﮑﻪ ﯾﮏ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﯽ ﺩین ﮐﺮﺩﻥ ﺩﻩ ﻫﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ .
ﻭﮐﻼﯼ «سهیل ﻋﺮﺑﯽ» ﻣﺠﺪﺩﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺩﺍﺩﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ گذشت ﻧﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻼﺵ ﻭﮐﻼی او به همراه ﻫﻤﺴﺮ و همچنین ﻓﺸﺎﺭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ توانستند حکم صادره را در۶ تیرماه ۱۳۹۴، از سوی شعبه ۳۴ دیوان عالی کشورلغو و جهت رسیدگی مجدد به شعبهای از دادگاه بدوی ارسال کنند.
پس از نقض حکم اعدام از سوی شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور با تصدیگری جناب «قاضی اسلامی»، ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺤﻤﻞ ﺩﻭﺳﺎﻝ حبس ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻌﺒﻪ ۱۰ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ را ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ «ﺳﺐ ﺍﻟﻨﺒﯽ» دشنام ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ حکم را به طور کامل شکست و ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺋﺖ سهیل ﻋﺮﺑﯽ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﺴﺘﻨﺪﺍﺕ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺣﻖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﺵ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ۲۲ سال و ۶ ماه حبس ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ۵۱۳ ﮐﻪ ﺍﺷﺪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩ.
حکم صادره ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﺠﻤﯿﻊ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ۱۰۰ ﺿﺮﺑﻪ ﺷﻼﻕ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ « آیت الله ﻣﺼﺒﺎﺡ ﯾﺰﺩﯼ» ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﺨﺮﻭﺟﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﺒﺲ شد .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ، «سهیل عربی» به اتهام فعالیت علیه نظام و توهین به رهبری در ﺷﻌﺒﻪ ۱۵ دادگاه انقلاب ازسوی قاضی« ابولقاسم ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ» محاکمه و ﺑﻪ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ محکوم شد. حکم صادره تنها کمتر ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ از سوی ﺷﻌﺒﻪ ۵۴ دادگاه ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ به قضاوت ﻗﺎﺿﯽ «ﭘﻮﺭﻋﺮﺏ » ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ .
«سهیل عربی» ﭘﺲ ﺍﺯاین دادگاه مجددا در ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ :ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﻧﻈﺎﻡ: به ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﻭ ﺳﯽ ﺿﺮﺑﻪ ﺷﻼﻕ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ محکوم شد .
در نهایت رای ابلاغ شده به وکیل «سهیل عربی» ، هفت سال و شش ماه حبس تعزیری ، صد ضربه شلاق ، پانصد هزار تومان جریمه نقدی، دوسال تحقیق دینی و همچنین ممنوعیت خروج از کشور به مدت دوسال تعیین شد.
ﮔﻔﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺬﺷﺖ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ حبس ﻭﮐﻼﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﺠﻤﯿﻊ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ و تا کنون موفق به انجام آن ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ .
«سهیل عربی» با توجه به این که حرفهاش عکاسی بوده، از فعالان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک به شمار میرود که مطالبی را در نقد دولت و در مواردی با رویکرد طنز منتشر میکرده است.
برخی از فعالان حقوق بشر گفتهاند “او از جمله قربانیان پروژه سالهای اخیر اطلاعات سپاه برای برخورد با شهروندان فعال در فیسبوک است که با دستگیری و پروندهسازی مواجه شده است.”
همچنین در سال ۱۳۹۳ سازمانهای جهانی خواستار نجات جان این زندانی شده بودند. سازمان «دیدهبان حقوق بشر» اتهامات ایراد شده علیه «سهیل عربی» و همچنین صدور حکم اعدام علیه او را حیرتآور اعلام کرده بود. این سازمان دولت ایران را به بازنگری در قوانین جزایی این کشور و لغو آن دسته از موادی فراخوانده بود که بیان آزادانه عقاید را جرم شناخته و آن را مجازات میکند.
اکنون پس از گذشت ۳ سال از مجموع ۷ سال محکومیت این زندانی اوهمچنان با ممانعت مسوولین جهت اعزام به مرخصی و یا آزادی مشروط روبرو است.
این در حالی است که «سهیل عربی» جهت شرکت در مراسم جشن تولد دخترش درخواست اعزام به مرخصی کرد و از سوی مسسوولین ممانعت به عمل آمد.
سهیل عربی طی نامه ای به دخترش «روژان» که نسخه ای از آن در اختیار “کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی” قرار گرفته است گلایهاش را از بیقانونی ها این گونه بیان کرد:
“”دختر عزیزم روژان”””
“دل آدمی دلایلی برای خود دارد که عقل ظاهربین عاجز از فهمیدنشان است “
روژانم. این روزها اندوهی که در ژرفای نگاهت بود بیشتر به چشم می آید؛ می دانم که این سومین نبودنم در جشن زادروزت افزون بر غم های دیگرت شده و هرچه بزرگتر میشوی نداشته هایی که دلیل بیشترش محبوس شدن من است برایت محسوس تر می شود و ذهنت درگیر چراهای بسیاری می شود.
بیا تا باهم سفری به گذشته ها کنیم، شاید پاسخی برایت پیدا شود. برگردیم به روزی که من و نسترن بالاخره به هم رسیدیم، همسر شدیم و با همدلی به پیش رفتیم و خانواده ای ثروتمند نه از وسایل و پول بلکه از عشق تشکیل دادیم. باهمان امکانات اندک سرشار از حس خوشبختی بودیم و خواستیم تو نیز شریک و همراه ما در ادامه زندگی باشی…
نام روژانو را برایت انتخاب کردیم. «روژان » یعنی روز نو.
به این امید که روزهای نو برای نسل تو شود و نسل شما ”دیگر نسل سوخته نباشد.”
با بی عدالتی ها و برای رسیدن به آزادی مبارزه کند. پاسخ اعتراض را با گلوله و باتوم و کهریزک نگیرد، به جرم نوشتن و انتقاد حبس و اعدام نشود…
اگرچه می دانم و می دانستم که راه دشواری برای رسیدن به آرزوهایم در پیش است.
دخترم، درک می کنم که در این سه سال دشواری فراوانی را تحمل کرده اید. برای تمام آن روزهایی که دوست داشتی باهم از مهدکودک برگردیم. برای تمام شب هایی که می خواستی و می خواستم برایت قصه بگویم. برای آن سه سفره هفت سینی که حسرت عیدی گرفتن از من به دلت ماند و برای تک تک لحظه هایی که کنارتان نبودم غمگینم.
امروز وارد هشتمین سال زندگی ات خواهی شد. صرف نظر از تمام آسیب های جبران ناپذیری که در این سه سال دیده ای، برای آنچه امروز هستی خوشحالم. خوشحال از اینکه به نیکی پرورش یافته ای.
یاد دارم روزی را که در ملاقات غمگین بودی و دلیلش این بود که در خیابان چند کودک کار را دیده بودی و مشاهده لرزیدن و دردهای ایشان پریشانت کرده بود؛ یا آن روز که از مادرت خواستی برایت کاپشن خیلی گران خریداری نکند زیرا نگران بودی دوستانی که توان خرید لباس نو ندارند، احساس آزردگی کنند.
خرسندم که نیک فهمیده ای درد دیگران درد ما هم هست.
چند روز دیگر مدرسه ها آغاز به کار می کنند و جشن کلاس اولی شدنت را خواهیم گرفت.
آری کلاس اولی شدنت!
گرچه برای من اینکه سه سال است در کلاس مقاوت و ایستادگی درس میخوانی و به گواهی همان غمگینی دیدن کودکان کار نمره ات بیست است دخترکم.
درس هایت را به خوبی خواهی آموخت و بزرگتر که شدی به تمام لحظه هایی که مقاومت کردیم و خم نشدیم افتخار خواهی کرد. روز های نو از آن ما است و تو نیز خواهی فهمید که با وجود تمام زجر هایی که کشیدیم و در اوج سختی ها خوشبخت بودیم، چرا که با عشق زیستیم.
با عشق زندگی کن دخترکم
زادروزت خجسته باد…
بابا سهیل
۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۵