بیانیه ۱۷ زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در محکومیت اعدام ۶ زندانی اهل سنت
۱۷ زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج طی بیانیهای به اجرای احکام اعدام شش زندانی اهلسنت در این زندان، در سحرگاه چهارشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۳۹۳، اعتراض کرده و گفتهاند: «ماشین اعدام نیز چارهساز رژیم نیست.»
حامد احمدی، کمال ملایی، جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، صدیق محمدی و هادی حسینی این شهروندان کُرد سنی مذهب در شعبە ۲۸ دادگاە انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به «محاربه»، «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده و حکم صادره اعدام برای آنها امروز به اجرا درآمد.
متن کامل بیانیه زندانیان رجایی شهر در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته که در پی میآید.
«رژیم این روزها با وحشیگری هرچه تمامتر ماشین اعدام را به کار انداخته و فقط طی سه روز گذشته، بیش از ۶۰ نفر را اعدام کرد که ۶ نفر از زندانیان عقیذتی اهل سنت بودند.
دادرسی غیرعادلانه، شکنجه در حین بازجویی و صدور احکام در دادگاههای غیر علنی و غیر منصفانه و به ویژه نحوهی اعزام زندانیان برای سلولهای انفرادی پیش از اعدام و حلقآویز کردن زندانیان در نیمههای شب، از وحشیانهترین و ضد انسانیترین رفتارهای این حکومت ارتجاعی است.
تردیدی نیست که شتاب بخشیدن به اعدام، در شرایطی که رژیم محتاج ترحم غرب برای توافق در پروندهی مشکوک و ماجراجویانهی هستهای است، فقط به دلیل ترس و وحشت از خیزشهای مردمی، اختلافات درون حکومتی، بحرانهای اجتماعی و فروپاشی حکومت است. گمان باطل عامل امنیتی حکومت این است که اگر بر تعداد اعدامها بیفزاید، حتما در گسترش اعتراضات مردمی تاثیر بازدارنده دارد. در حالی که، فشارهای بسیار شدید ناشی از فقر عمومی و سرکوب اجتماعی، به نقطهی غیر قابل برگشت رسیده و در وضعیت کنونی، هر نوع رفتار خشونتآمیز از ناحیهی رژیم، به مثابهی ریختن بنزین بر آتش است. به همین دلیل از همان ساعات اولیهی انتشار خبر احتمال اعدام ۶ زندانی عقیدتی، خانوادهها و برخی فعالین مدنی مخالف اعدام و شکنجه، روبروی زندان رجایی شهر (قتلگاه زندانیان) دست به اعتراض زده و ساعاتی پس از حلقآویز کردن گروهی از زندانیان، همبندیهای آنان در سالن ۱۰ زندان با شعار اللهاکبر – مرگ بر خامنهای، لرزه بر اندام زندانبانان و قاتلان انداخته و همگی آنان در پشت درب بند جمع شده و به فکر چارهجویی افتادند.
رژیم در بحران فروپاشی غلتیده و جنگ و نزاعهای جناحهای مختلف آن از محافظهکار و اصلاحطلب به خوبی این واقعیت را آشکار ساخته است. تا آنجا که رفسنجانی، خواهان بستن تریبون مجلس شده، وزیر بهداشت از فاجعه در زندانها میگوید، سخنگوی شورای نگهبان رژیم وضعیت حکومت را به جزایر سلطاننشین تعبیر میکند و فرمانده نیروی انتظامی از شرمساری رژیم به دلیل جنایات ارتکابی در کهریزک حرف میزند.
از دیگر سو، سندیکاها، اتحادیهها و انجمنهای مدنی – صنفی جایگاه تاریخی خود را با راهاندازی اعتراضات مردمی متشکل از کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، زنان و پشتیبانان محیط زیست، بیش از پیش نشان میدهند.
سرعت گسترش این اعتراضات به ویژه در آستانهی برگزاری روز جهانی زن در روز ۱۷ اسفند، حکومت را با بهت و هراس روبرو ساخته است. این مساله به خوبی نشان میدهد که نقش تشکلها در ساماندهی اعتراضات صنفی و دموکراتیک تا چه اندازه با اهمیت است و این در حالی است که معلمها و سایر طبقات اجتماعی، در تظاهرات صنفی خود، آزادی زندانیان سیاسی و مخالفت با اعدام و شکنجه را خواستار شدند. یعنی این که، مسالهی آزادی و مسایل معیشتی و اقتصادی در وضعیت کنونی، دو روی یک سکه است.
حکومت در برابر موج فزایندهی اعتراضات از یکسو و به دریوزگی افتادن در مذاکرات هستهای و ناتوانی از حل بحرانهای درونی از دیگر سو، راه اعدام را برگزیده و البته ناگفته آشکار است، بخشهای زیادی از نیروهای درون حکومت نیز با این رویکرد مخالفت جدی دارند. زیرا از عواقب ویرانگر آن برای تسریع در فروپاشی آگاه هستند.
گروههای مختلف اجتماعی که با هر نوع اعدام و شکنجه مخالف هستند و بر حقوق اساسی شهروندان به ویژه نفی هر نوع تبعیض و نابرابری جنسیتی تاکید میکنند، روز ۱۷ اسفند با حضور در میتینگهایی که به همین منظور و در تهران با دعوت زنان آزادیخواه و عدالتطلب در برابر کانون وکلا برگزار میشود شرکت خواهند کرد تا عملا به حکومتگران نشان بدهند، سرکوب و اعدام، راهحل پاسخگویی بحرانهای ناشی از اندیشه و عمل خود آنها، نیست و تمکین در برابر حقوق اساسی مردم، امری الزامی است.»
زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج
چهارشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۳۹۳ – ۴ مارس ۲۰۱۵
امضاکنندگان:
ابوالقاسم فولادوند
اسدالله هادی
افشین حیرتیان
ایرج حاتمی
پیروز منصوری
حشمتاله طبرزدی
خالد حردانی
رضا اکبری منفرد
سعید ماسوری
سعید شیرزاد
سهیل بابادی
شاهرخ زمانی
صالح کهندل
علی معزی
علیرضا فراهانی
فرید آزموده
مجید اسدی