نامه مسعود عرب چوبدار زندانی امنیتی به احمد شهید درباره رفتارهای غیرانسانی بر علیه زندانیان رجایی شهر کرج
«مسعود عرب چوبدار» در نامهای به «احمد شهید» نوشته: «در حالی که جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی حرف از حقوق بشر میزند و تمام گزارشهای شما را کذب میداند… سیاسیون به جای سخن گفتن از نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر، باید نگاهی هم در داخل کشور بیاندازند و شاید هم به صلاح آنها نیست…»
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این زندانی سیاسی در نامهی “افشاگرانه” خود به «گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران» با اشاره به مشاهدات عینی خود تلاش کرده تا بتواند تصویر واقعیتری از شرایط زندانیان و رفتار غیرانسانی زندانبانان در زندان رجایی شهر کرج را نشان دهد.
«مسعود عرب چوبدار» هفته گذشته در پنجشنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۳۹۵، از ناحیه کتف و دست راست دچار مشکل حرکتی و درد شدید شده است. همبندیانش او را به بهداری زندان رجایی شهر کرج منتقل میکنند، اما پزشک شیفت حاضر در بهداری این زندانی را نپذیرفته و گفته باید تا هفته آینده منتظر بماند. به دنبال آن این زندانی از بهداری اخراج و به بند بازگردانده شده است.
گفته شده دست راست این زندانی بر اثر شکنجه بازجویان در زمانی که او در بند ۲۰۹ زندان اوین بازداشت بوده، به سختی آسیب دیده است.
برخی از همبندیان این زندانی گفتهاند که “او در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته گذشته، به شدت درد داشته است، اما مسوولین زندان هیچ اقدامی برای تسکین و درمان او انجام ندادهاند.”
با وجود بیماری و وضعیت وخیم جسمی و درخواستهای مکرر، مسوولین زندان از اعزام او به مراکز درمانی خارج از زندان خودداری میکنند.
پیشتر پزشک این زندانی بیمار، داروهای خارجی را جهت درمان وی تجویز کرده بود. اما از سوی بهداری زندان به این زندانی گفته شده “داروهای خارجی میبایست از سوی خانواده و با هزینه خود زندانی تهیه شود” که گفته شده “مسوولین زندان رجایی شهر بدون ارایه توضیح از تحویل گرفتن دارو از سوی خانواده وی نیز سر باز میزنند.”
«مسعود عرب چوبدار» زندانی امنیتی محبوس در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ابولقاسم صلواتی» به اتهام انتسابی “افشای اسناد محرمانه و ارتباط با دول متخاصم” به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است. این زندانی از سال ۱۳۹۲، در حبس است و هماکنون در حال گذراندن چهارمین سال از حبس خود است.
این زندانی امنیتی همچنین دچار تشنج و اختلال تنفسی است. و با وضعیت جسمی خطرناک اخیرا نیز در اعتصاب غذای اعتراضی بوده است.
یک نسخه کامل از نامه «مسعود عرب چوبدار» به «احمد شهید» در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته که در پی میخوانید.
آقای احمد شهید،
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر ایران؛
اینجانب مسعود عرب چوبدار را حتما به خاطر دارید. زندانی که قریب به چهار سال میباشد در زندانهای این حکومت ضد بشری در بدترین شرایط به سر میبرم. حتما از مشکلاتم در زندان که در نامههای قبلیام در مورد آنها توضیح دادهام باخبر هستید؛ از مشکلات جسمی و وضعیت بیماریام تا رفتارهای غیرانسانی که در زندان با بنده شده است.
شکنجه و تنبیه بدنی زندانیان
این بار باز هم خواستم در مورد زندان گوهردشت و مشکلات جدی که توسط مسوولان این زندان برایم به وجود آمده توضیح بدهم که هر روز به آنها اضافه میشود و تا حدی جدی شده که خروجم را از سالنی که در آن محبوس شدهام ممنوع کردهاند. حتی حق مراجعه به بهداری زندان جهت ویزیت پزشک و پیگیری دلیل عدم اعزام به مراکز درمانی را ندارم.
در همین رابطه به دفتر ریاست بند آقای شجاعی مراجعه کردم که ریاست زندان محمد مردانی هم در آنجا حضور داشت. شروع به صحبت نکرده بودم که خبری به ریاست زندان رسید و سریع از درب فرعی بند خارج شد و چند دقیقه بعد صدای ضجههای دردناکی به گوشم رسید و وقتی از درب فرعی وارد سالن اصلی زندان شدم، صحنهای دردناک را پیش روی خود دیدم.
واقعا نمیدانم چطور باید توصیف کرد. من دو سال در حفاظت اطلاعات ناجا گزارشها و تخلفات بسیاری در مورد خشونت پلیس دیده بودم؛ ولی دیگر این صحنه که به عین شاهد آن بودم نه نوعی از خشونت بود و نه نوعی از تنبیه بدنی در زندان… این فقط یک رفتار حیوانی بود که من را به یاد حملههای دستهای از شغالها یا کفتارها در جنگل میانداخت!
هجوم زندانبانها به دو زندانی و ضرب و شتم آنها بهطور وحشیانه و زیر پا انداختن آنها و با ضربات پا به سر این دو زندانی کوبیدن به گونهای که انگار این رفتار آنها را ارضاء میکرد. آنها برای رسیدن به دو زندانی انگار با هم مسابقه داشتند و همدیگر را به عقب هُل میدادند، گویی برای این دسته شغالها ضیافتی به راه افتاده بود و از تمام قسمتهای زندان، شغالها به سمت این دو زندانی هجوم میآوردند.
صدای نعرههای بلند آنها تمام سالن اصلی زندان را گرفته بود کسی بینصیب نماند. جدا از رییس زندان، معاون زندان (امیریان)، رییس بند دو (حسن مهدیفر)، رییس بند قرنطینه (گودرزی)، رییس گارد زندان (زلف علی)، معاون پیگیری زندان (میرزایی) و رییس یگان حفاظت در آنجا حاضر بودند. بعد از حدود ۲۰ دقیقهای که آنها میزدند و آن دو زندانی فریاد میکشیدند، اما فایدهای نداشت دریغ از رحم و مروتی در وجود آنها…!
قطع شدن فریاد زندانیان در زیر شکنجه
صدای فریاد قطع شد و برای آنها چه اتفاقی افتاد که دیگر حتی صدای آنها هم درنمیآمد نمیدانم…! به هر حال آنها از حال رفته بودند…
بعد از بازگشت رییس زندان به اتاق طبق معمول تهدیدها شروع شد که اگر خبری از این اتفاق به بیرون درز کند مسعود حتماً با تو برخورد خواهم کرد؛ چون فقط تو در آنجا بودی و از ماجرا باخبری و در ادامه همچنان اعلام کرد که خروج من از بند ممنوع میباشد.
حال با وجود تهدید رییس زندان نتوانستم سکوت کنم. در میان گرفتاریهای خود که حتی از کمترین حقوق یک زندانی که تماس با خانوادهاش میباشد و یا مطالعه کتاب که ورود به آنجا هم ممنوع میباشد یا درمان زندانی بیمار در مراکز درمانی خارج از زندان و ملاقات با خانواده که بهدلیل جلوگیری از خروج من از بند این حق هم از بنده سلب شده، نمیتوانم در مقابل این رفتار گماشته شده از سوی حکومت با زندانیان سکوت کنم؛ بار دیگر کرامت انسانی و حقوقبشر اسلامی که سید علی خامنهای از آن سخن میگوید به مشت و لگدهایی تبدیل شد و بر بدن یک انسان فرود آمد و حقوق شهروندی که برادران لاریجانی در قوه قضاییه از آن سخن میگویند به باتون تبدیل شد و هاشور زد بر پشت انسانی بیدفاع…
هنوز این خبر کامل به گوش شما نرسیده باید بگویم که متاسفانه یک زندانی دیگر نیز هماکنون در معاونت حفاظت اطلاعات زندان زیر ضربات باتون و شوکر توسط ریاست حفاظت اطلاعات (مردی) و پرسنل او از جمله جلاد بزرگ مضارع فریاد بر آسمان بلند کرده و این اتفاقات ناگوار و غیربشری هر روز و هر لحظه در زندان گوهردشت در حال وقوع میباشد.
در حالی که جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی حرف از حقوق بشر میزند و تمام گزارشهای شما را کذب میداند… سیاسیون به جای سخن گفتن از نقض حقوقبشر در کشورهای دیگر باید نگاهی هم در داخل کشور بیاندازند و شاید هم به صلاح آنها نیست…! و هیچ صحبتی نمیتوان کرد جز اینکه ظلم و ستم تا مغز و استخوان این حکومت دیکتاتوری رخنه کرده است.
مسعود عرب چوبدار زندانی سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر کرج) -هفتم اردیبهشت ۱۳۹۵