بررسی لایحه حجاب و عفاف از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی و تاثیرات جامعه‌شناختی آن

مدیس توکلی، (درمانگر تروما، فعال حقوق بشر): تصویب لایحه جدید حجاب و عفاف، به عنوان یکی از مهمترین قوانین اجتماعی اخیر، نیازمند بررسی دقیق از منظر روانشناسی اجتماعی است. این لایحه که با هدف تنظیم هنجارهای پوششی در جامعه تدوین شده، به طور قطع می‌تواند تاثیرات عمیق و گسترده‌ای بر لایه‌های مختلف اجتماعی داشته باشد.

از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، قوانین مرتبط با پوشش و رفتارهای اجتماعی می‌توانند تأثیر مستقیمی بر هویت فردی و جمعی افراد جامعه داشته باشند. مطالعات نشان می‌دهد که احساس کنترل بر انتخاب‌های شخصی، از جمله پوشش، نقش مهمی در سلامت روان و رضایت از زندگی دارد، تلاش مجدانه و سرکوبگرانه رژیم در گرفتن این حق از افراد جامعه، بالاخص زنان را میتوان به تلاشی هدفمندانه در راستای آسیب وارد کردن به سلامت روان ایشان تلقی کرد.

نکته قابل تأمل دیگر، تأثیر این قوانین بر روابط بین فردی و تعاملات اجتماعی است. تغییر در هنجارهای پوششی می‌تواند الگوهای ارتباطی را دستخوش تغییر کند و بر کیفیت روابط اجتماعی تأثیر بگذارد. این موضوع به ویژه در محیط‌های کاری و آموزشی اهمیت ویژه‌ای دارد.

از منظر روانشناسی رشد، این قوانین می‌توانند تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری هویت در نوجوانان و جوانان داشته باشند. در این سنین که افراد در حال شکل دادن به هویت فردی و اجتماعی خود هستند، نحوه اعمال محدودیت‌ها و قوانین می‌تواند بر رشد شخصیت و سازگاری اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد.

تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان می‌دهد که میزان مشارکت افراد در تدوین قوانین اجتماعی، رابطه مستقیمی با پذیرش و رعایت آن قوانین دارد. به همین دلیل، توجه به نظرات و دیدگاه‌های گروه‌های مختلف اجتماعی در تدوین و اجرای این قوانین اهمیت ویژه‌ای دارد.

یکی از جنبه‌های مهم دیگر، تأثیر این قوانین بر سلامت روان جامعه است. احساس امنیت روانی و اجتماعی، که از مؤلفه‌های اصلی سلامت روان است، می‌تواند تحت تأثیر نحوه اجرای این قوانین قرار گیرد.

همچنین، نقش رسانه‌ها و فضای مجازی در شکل‌گیری نگرش‌ها نسبت به این قوانین نیز قابل توجه است. چگونگی بازنمایی و تبیین این قوانین در رسانه‌ها می‌تواند بر پذیرش اجتماعی و اثربخشی آنها تأثیرگذار باشد.

از منظر آسیب‌شناسی روانی-اجتماعی، توجه به پیامدهای ناخواسته و احتمالی این قوانین نیز ضروری است. هرگونه تغییر در هنجارهای اجتماعی می‌تواند منجر به واکنش‌های متفاوت در گروه‌های مختلف جامعه شود.

در نهایت، این لایحه نیازمند بررسی‌های عمیق‌تر روانشناختی و جامعه‌شناختی است تا بتوان تأثیرات بلندمدت آن را بر سلامت روان فردی و اجتماعی پیش‌بینی و مدیریت کرد. مشارکت متخصصان حوزه‌های مختلف روانشناسی، جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی در این زمینه می‌تواند به غنای بیشتر این قوانین و اثربخشی بهتر آنها کمک کند.

در مقالات آتی به تفصیل به ابعاد مختلف این موضوع خواهیم پرداخت و جنبه‌های گوناگون آن را از منظر روانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار خواهیم داد.

 

 

دیدگاهی بنویسید

لطفا دیدگاه خود را در اینجا بنویسید
لطفا نام خود را در اینجا بنویسید