ارژنگ داودی زندانی سـیاسی محبوس در زندان رجایی شهر، در سلسه نامههای خود از زندان، این بار رو به رهبران جمهوری اسلامی ایران می نویسد: ضمن اذعان صریح به فساد، اسراف، اتلاف و… ناشی از ناکارآیی و ناکارآمدی های ۳۷ سال اخیر، خودخواهی و قدرت پرستی را کنار گذارده برای اولین بار در حیات نامبارک سیاسی اش دوراندیشی به خرج داده، ضمن تن دادن به برگزاری یک محاکمه دستجمعی، صریح، علنی و منصفانه با حضور ناظران و حقوقدانان بین المللی به طور داوطلبانه!؟ و بدون توسل به خشونت های بیشتر از جغرافیای سیاسی کشور بیرون برود.
این معلم و نویسنده زندانی در بخشی از این نامه نوشته: «درآمد حاصل از انواع قاچاق در زندان رجایی شهر به طور متوسط ماهیانه به دو میلیارد تومان بالغ میشود…»
ارژنگ داودی به خاطر نامهنگاری از زندان و انتشار و ارسال نوشتهها و یادداشتهایش بارها از سوی مسوولین زندان مورد تهدید، فشار و شکنجه قرار گرفته است. وی با اتهامات تازهای در زندان روبرو و احکام جدید حبس نیز محکوم شده است.
اتهام «عضویت و هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان» صدور حکم اعدام را برای این زندانی سیاسی ۶۱ ساله به دنبال داشت.
ارژنگ داودی محکومیت ۱۰ ساله نخست خود را به پایان رسانده، اما پیش از صدور حکم تازه اعدام، با پروندهسازیهای مختلف طی دوران حبس، دوباره به ۲۰ سال و ۸ ماه زندان محکوم شده است.
این زندانی سیاسی آبانماه ١٣٨٢ بازداشت شد و زیر شدیدترین شکنجهها در سلولهای انفرادی زندان “٣٢٨” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت. وی از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، به ۱۵ سال زندان تعزیری، ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دایم از مدیریت مجتمع آموزشی- فرهنگی پرتو حکمت، ٧۴ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهامهای اصلی ارژنگ داودی، راهاندازی و تاسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» است، هرچند اتهامات دیگری همچون نوشتن «مانیفست ضد نظام جمهوری اسلامی»، توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسوولین نظام و روحانیون، توهین به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادایی «جین کوکان» برای ساخت فیلم مستند «ایران ممنوع» نیز در پرونده ارژنگ داودی وجود داشت.
داودی در سالهای اخیر به زندانهای مختلفی تبعید شده است؛ از زندان اوین به زندانی در اهواز، از آنجا به بندرعباس و سپس به زندان رجایی شهر (گوهردشت) کرج تبعید شد. وی در مدتی که در زندانهای مختلف دوره محکومیت خود را میگذراند، بارها در اعتراض به وضعیت زندان، رفتار زندانبانان و اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران اعتصاب غذا کرده است.
این معلم زندانی در دوران سالهای زندان، بارها مورد شکنجههای وحشیانه قرار گرفته است و بخشی از بینایی و شنوایی خود را در اثر این شکنجهها از دست داده است.
این زندانی سیاسی هماکنون در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج بهسر میبرد.
متن کامل نامهی ارژنگ داودی در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی میآید.
با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
امیـد به جهان ستمدیده راه برده
که آفتاب برابر آزادی
چنین درخشان برآمده بر بلند-جای گرده این کویر
اینک بی که داغ کیـنه ای بر جگر خلیده داشته باشیم
بر می خیزیم با فانوس رهنمای خلق
در دستانی سرشار از حماسه تاریخ
هم میهنان؛
خیلی وقت است باند مافیایی خامنه ای و شرکا که تمامی قافیه ها را باخته و در تمامی ابعاد حتی در بعد شعار!؟ نیز به ورشکستگی مطلق درغلتیده، هر چند که عرصه را بسیار تنگ می یابد، اما بنا به سرشت غیر قابل تغییر همه خودکامگان تاریخ به طرزی لجوجانه و از سر نادانی های آمیخته به جنون قدرت پرستی از یکسو با توسل به بحران افزایی در منطقه و تلاش مذبوحانه برای به سرانجام رساندن یک رشته بازی های بی سرانجام پیشین به خرید روزمره زمان روی آورده، و از دیگرسو با به میدان آوردن مهره های سوخته پیشین و جابجایی وهم آلود آنان برای تداوم حیات انگلی خود در ازای نابودی هر چه تمامتر ملت بزرگ ایران، سرسختی جنون آمیز به خرج می دهد!؟
این در حالی ست که شرایط درونی و برونی تأثیر گذار بر آینده میهن اهورایی، ایجاب می دارد که هر چه سریعتر کلیت باند ۵۰۰ نفره فقیه و امت نیم درصدی آن، ضمن اذعان صریح به فساد، اسراف، اتلاف و… ناشی از ناکارآیی و ناکارآمدی های ۳۷ سال اخیر، خودخواهی و قدرت پرستی را کنار گذارده برای اولین بار در حیات نامبارک سیاسی اش دوراندیشی به خرج داده، ضمن تن دادن به برگزاری یک محاکمه دستجمعی، صریح، علنی و منصفانه با حضور ناظران و حقوقدانان بین المللی به طور داوطلبانه!؟ و بدون توسل به خشونت های بیشتر از جغرافیای سیاسی کشور بیرون برود.
بدین طریق تمهیدات اولیه برای به سرانجام رساندن آرمان های معطل مانده جنبش ۲۰۰ ساله “آزادی خواهی و دموکراسی پذیری ایرانیان” به طرزی مسالمت جویانه فراهم می آید. آرمان هایی که به شکلی کاملا شفاف در سه سرفصل بزرگ تاریخ معاصر کشور یعنی انقلاب مشروطه، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ تبلور بارز یافته اند.
هر چند که تجربه های بی شمار تاریخی به وضوح ثابت نموده که زورگویان فقط به فقط زبان زور را درک می کنند ولی از صمیم دل، امیدواریم که باند زراندوز و زورپرست حاکم به ندای حق طلبانه ایرانیان گوش فرا داده، خروش مردمان عاصی از این همه بحران های ناشی از خیانت و دغلکاری غاصبان انقلاب ۵۷ را جدی گرفته، پس از ۳۷ سال، حداقل برای صیانت نفس، عقل غریزی!؟ خود را به کار گیرد. باشد که بیش از این برای آنچه ادعای نمایندگی اش را دارد، در آینده ایران و جهان، بدنامی و رسوایی بیشتر به بار نیاورد.
در غیر این صورت با اوجگیری توفان خشم و خروش بر افروخته این ملت مخدوع و مغبون که بدون تردید به خونریزی های بیشتر از سوی سلطه گران بیگانه زاد و بیگانه پرست خواهد انجامید، دیگر علیرغم میل باطنی و تلاش های بی شائبه مبارزان میهندوست برای شکستن “چرخه کریه قتل و انتقام” پس از هر “نقل و انتقال سیاسی” در کشور، شاید هیچکس را هرگز یارای اعلان “عفو” و گذشتن از سر تقصیرات یا به عبارت دقیق تر جنایات غیر قابل بخشش!؟ یکایک اهالی باند مخوف و ایرانی ستیز حاکم نباشد.
هم میهنان به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۱ فروردین ۱۳۹۴